پیشنهادهای 🖤MANI🖤 (٨٥٨)
نظریه ی حاکمیت و مرجع گزینی
to do something with a lot of skill and style کاری را با فرط مهارت و ظرافت انجام دادن.
ملوان
کودک اعجوبه
مهمونیِ مخصوص سوگندِ سال اولی های دانشگاه
Developmental Language Disorder اختلال تکاملی زبان یا DLD
فقرزدایی
used to wish someone happiness on their birthday آرزوی خوشحالی کردن برای کسی در روز تولدش
دست به مهره [در شطرنج]
leftover food = غذای مونده
طاس کباب
Toots is a playful slang term for a woman. . . . ( slang, sometimes derogatory ) Babe, sweetie: a term used when addressing a young woman, especially ...
بپیچ به بازی
Blue Screen Of Death صفحه آبی خاموش سازی
وقتی در دیدن یک ویدئو سرعت را از حالت نرمال ( 1. 0 ) به حالات سریع تر ( 1. 5x / 2x / 3x ) تغییر می دهیم، در واقع داریم fast forward یا "پیشروی سریع" ...
Ventral Tegmental Area ناحیه تگمنتوم شکمی
زورگویی / قلدری / ضعیف کشی
million years ago میلیون ها سال قبل
دوسوئیان ( به انگلیسی: Bilateria ) به همه موجوداتی که به صورت متقارن از دو طرف ساختار بدن خود به شکل صعودی و نزولی برای حرکت استفاده می کنند گفته می ...
تکانه الکتریکی ( در مباحث علوم اعصاب )
از منظر تنکردشناسی
هر یک از دو
1. هیچ 2. هر مثال ۱: I didn't see any birds on the tree = من ( هیچ ) پرنده ای روی درخت ندیدم. . مثال ۲: Any bird can sing = هر پرنده ای می تواند ...
1. some book = کتابی sometime = زمانی . 2. some books = چند کتاب sometimes = بعضی اوقات . 3. some water = مقداری آب some time = مقداری وقت . 4. so ...
Click - through rate نرخ کلیک
continue
a minimum of
a routine means doing certain things often and in the same way روال ( روتین ) یعنی کارهای مشخصی را مکرر و به شیوه ای یکسان انجام دهیم.
sometime = زمانی sometimes = بعضی اوقات
کمیت
Cable News Network = شبکه خبررسانی
مأمور
سرواژه سرنام
صفات مِلکی
قاعده
معیّن
حروف تعریف
هسته ی اسمی
postmodifier = post modifier post = پس / بعد modifier = توصیف کننده / حالت دهنده postmodifier = توصیف کننده پسین
postmodern = post modern post = پس / بعد modern = نوین postmodern = پسانوین
pm = post meridiem = post meridiem post = پس / بعد meridiem = ظهر post meridiem = بعد از ظهر
postwar = post war post = پس / بعد war = جنگ postwar = بعد از جنگ
postgraduate= post graduate post = پس / بعد graduate= فارق التحصیل شدن ( گرفتن لیسانس ) postgraduate = تحصیلات تکمیلی ( فوق لیسانس و دکترا )
۱. پس ۲. بعد
premodifier = pre modifier pre = پیش/ قبل modifier = توصیف کننده / حالت دهنده premodifier = توصیف کننده پیشین
predetermine = pre determine pre = پیش / قبل determine = تعیین کردن predetermine = از پیش تعیین کردن
prefabricate = pre fabricate pre = پیش / قبل fabricate = ساختن prefabricate = از پیش ساختن
predict = pre dict pre = قبل / پیش dict = نگاشتن predict = از پیش نگاشتن / پیش بینی کردن
۱. پیش ۲. قبل
نگاشتن