پیشنهادهای 🖤MANI🖤 (٨٥٨)
My alternative choices are not good enough = انتخاب های دیگر من به اندازه ی کافی خوب نیستند. His alternative professor is gone = استادِ جایگزین او، ...
* اگر "صفت" باشد: ۱. دیگر ۲. جایگزین ۳. متناوب * اگر "اسم" باشد: ۱. راه حل ۲. گزینه ۳. چاره
فرهنگ لغت
like = وش، فش ، وار، وند، آسا، سا، سار، گون، مانند، نما life= زندگی، جان، حیات، زیست، زی lifelike= زندگی وار، زندگی سا، زندگی گون، جان آسا، جان سار، ...
خوش سیما، خوش چهره، خوش رو، خوشگل، زیبا، زیبنده و. . .
واپسین ، آخرین
دستگاه رفع لرزش نامنظم قلب
فروریزش
۱. دو تا [در علم] ۲. یکی دوتا / چند تا [عامیانه] مثال: Wait here. I'll come back in a couple of minutes همینجا واستا. من یکی دو دقیقه دیگه برمی ...
کلافه کننده
ویروس نقص ایمنی انسان
اشرافی، اعیانی
پرستش
پروردگار
جابه جایی
اگر "کمیت نما" بود به شرح زیر ترجمه می کنیم: little = مقدار بسیار کمی ( از ) a little = مقداری ( از ) less = مقدار کمتری so little / very little / ...
واژه only به معنای "فقط" است. I only talked to her = من فقط باهاش صحبت کردم. I only saw her in the park = من فقط داخل پارک دیدمش. عبارت the only ...
عبارت the same صفت اشاره به معنای "همین" یا "همان" است. A: Lack of time is my major problem - کمبود وقت مشکل اصلی منه. B: I have the same problem ...
۱. قبل از، پیش از ( اگر قبل از یک زمان بیاید ) ۲. قبلاً ۳. در مقابلِ، در محضرِ She was standing before the court: او در مقابل دادگاه ایستاده بود.
اگر the very در جمله مرجع نداشت، آن را "خاص"، "ویژه" یا "معیّن" ترجمه می کنیم. مثال: The very problem that we shall address in this book. . . مشک ...
واژه ی Lie سه معنی دارد که به شرح زیر است: 1. دراز کشیدن The dog was lying in front of the fire: آن سگ جلوی آتش دراز کشیده بود. 2. قرار گرفتن My ...
The very books = همان کتاب ها The very = صفت اشاره است به معنی "همان" یا "همین"
Federal Bureau of Investigation اِداره ی تحقیقات فِدِرال Federalism = فدرالیسم به معنای اتحاد یا قرارداد یا توافق و پیمان، یک مفهوم سیاسی است که د ...
happy ending
response = پاسخ ability = توانایی، قابلیت responsibility = قابلیت پاسخگویی، توانایی پاسخگویی
آمرزش خوانی
مرثیه ای بر یک رؤیا = Requiem for a Dream مرثیه = Requiem
شیوایی
trans = گذار، انتقال، دگر، فرا - ، ترا - gender = جنسیت، جنس، ژاد transgender = انتقال از جنسیتی به جنسیت دیگر / گذار از ژادی به ژاد دیگر transgen ...
ورزش مخاطره آمیز دقت کنید sport مفرده، نگیم ورزش ها. . .
مُلک = سرزمین مِلک = خانه، زمین مَلِک= پادشاه مَلَک= فرشته
سرپرستی و رهبری
humble abode = کلبه ی محقر
humble abode = کلبه ی محقر
western agenda = آرمان های غربی
نکبتی
من فکر می کنم Gravity ریشه در کلمه ی گِرَویدن داره [یا برعکس]. Gravity = گرانش، گِرَویدَن
دوست زدایی
humanity scholars
رشته ( دانشگاهی )
melancholia = a feeling of great sadness and lack of energy سودازدگی/مالیخولیا = یک احساسِ غم بزرگ و کمبود انرژی نوعی افسردگی است که مهم ترین ویژگی ...
شاهین
trans = گذر ، انتقال form = شکل، فرم ation = پسوند اسم ساز transformation = انتقال از یک شکل به شکلی دیگر transformation = گشتار
شاید بشه واژه ی "پرش" رو معادل مناسبی برای jump start در نظر گرفت.
Search Engine Results Page صفحه نتایج موتور جستجو
مادام: در خطاب به بانوان شوهردار غیر مسلمان
ضرورت و التزام، سرمنشأ اختراعات است.
تفریط متضاد افراط است. تفریط: کوتاهی کردن در کاری افراط: از حد گذشتن ، زیاده روی
epi: رو physis: زائده epiphysis: غده رومغزی - - > که با نام های اپی فیز، پینه آل و صنوبری نیز شناخته می شود.
بهتر است به جای عبارت عقب ماندگی ذهنی ( که بار معنایی به شدت منفی ای دارد ) ، از عبارات جایگزینی مثل" کم توان ذهنی" ( نه ناتوان ذهنی! ) برای مخاطب قر ...