تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

داشتن نیروی واهی برای صدور حکم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

۱. نظر هیئت منصفه ۲. قضاوت ۳. رأی ۴. حکم دادگاه ۵. حکم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تورم بخش هایی از بدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

۱. حاکم ظالم یا غیرمنصف ۲. ارباب ظالم ۳. حاکم مطلق ۴. حاکم مستبد/ستمگر ۵. شخص ظالم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

زیردست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

چانه فرورفته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

While receding or moving away هنگام عقب نشینی یا دور شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

V. ]: To inset into something] [فعل]: در چیزی قرار دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرمانبرداری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مطیعانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ضایع و تابلو توجه برانگیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گناه خوار = در برخی فرهنگ ها، کسیه که در بخش مرزی دهکده زندگی می کنه و وقتی کسی می میره، جنازه رو که با میوه ها و سبزیجات می پوشونن و اونارو می خوره. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

فولیک اسید = ویتامین B9

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱. با روحیه پایین ۲. غمگین / اندوهگین ۳. مأیوس / ناامید / افسرده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

زانوشکن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

شکستن زانو ها ( ی یک شخص ) ، که معمولا توسط ضربه یا شلیک گلوله به زانو ها، به عنوان مجازات توسط مجرمان یا تروریست ها انجام می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Anti - Crime Unit

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

A hacker activist = فعال هکر ( کسی که در زمینه هک فعالیت زیادی دارد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کوهنورد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عضوی از اجلاس سران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

متحدانه به طور یکپارچه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

قابل تحمل قابل پذیرش قابل اقامت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویرانگر، مخرب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناف کلیه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

basal metabolic rate = میزان متابولیک ( سوخت و ساز ) پایه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

گلاویز شدن هم معنی میده فکر کنم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱. بزرگی / عظمت ۲. عزت ۳. شکوه ۴. سلطنت ۵. شاهی / پادشاهی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱. شریفانه ۲. عزتمندانه ۳. شاهانه ۴. شکوهمندانه ۵. به طور سلطنتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

۱. بزرگ/ عظیم / با عظمت ۲. شریف ۳. با عزت / با شکوه ۴. ملوکانه / شاهانه ۵. سلطنتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

The rightful heir = جانشین راستین / وارث محقق heir to throne = وارث تاج و تخت . . . heir to = وارثِ. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بی حس کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پرهیزگار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پرهیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱. هماهنگی ۲. صدای شیرین و موزون ۳. آهنگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

هماهنگ گونه متوازن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ناموزون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

از سرگیرنده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دنباله دار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

۱. دوباره شروع کردن ۲. ادامه دادن ۳. از سرگرفتن ۴. دوباره نشستن ( در صندلی/جایگاه/مکان ) ۵. r�sum� = رزومه / چکیدهٔ تجارب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

[الهیات]: باوری که همه انسان ها از مرگ رهایی یافته اند و قیام عیسی مسیح از مردگان و رستگاری همه در رستاخیز عیسی مختوم و معقود شده، و اینکه بعدازآن دی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نجات بخشانانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

برگشت پذیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

۱. بازخریدن / پس خریدن ۲. بازپرداخت کردن ۳. انجام دادن ۴. آزاد کردن / از گرو درآوردن / فک رهن ۵. جبران کردن / اصلاح کردن ۶. وفا کردن ( به قول )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

آرایهٔ تضاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

۱. داشتن یا نشان دادن احساسات مهربانانه به کسی ۲. موافق ۳. مهربان ۴. همدرد ۵. [زیست شناسی]: حالت هیجانی بخش خودمختار دستگاه عصبی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

۱. ساکت کردن ۲. آرام کردن ۳. آرامش دادن ۴. تسکین دادن ۵. تسکین یافتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱. توفان خشن همراه با باد فراوان ۲. اغتشاش و آشفتگی خشونت آمیز ۳. توفان کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

۱. سوزاندن ملایم ۲. خشکاندن ۳. شدیداً انتقاد کردن scorching = انتقادآمیز ، سوزان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اثربخش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱. سریع ۲. شتابزده ۳. چیزی که خوب روی آن فکر نشده است ( عجولانه ) . hasty visit = ملاقات سرزده hasty glance = نگاه شتابزده hasty decision = تصمیم عج ...