تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

enforcement: نقش [اسم] دارد و به معنی [اجبار] است اما نه هر اجباری، بلکه مجبور کردن به رعایت چیزی مطابق با یک قانون یا یک تعهد. درضمن هنگام ترجمه، ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گنجاندن عبارات زیر در ساختار جملات می تواند در یافتن ترجمه ی روان تر کمک کننده باشد: مانع شدن مانع بودن مانع شدن از اینکه . . . . . مانع از این شد ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امرکننده و جبرگرا مجبورکننده مثال: forceful personality is needed for this job این شغل نیازمند یک شخصیت جبّار است. مثلاً شغلی که شخص مدام باید دس ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برکنار کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بصیرت، فهم ذاتی، بینش شخصی وقتی که بدون هیچ منطق، قانون و علم مستقیمی که از پیش آموخته شده باشد، به طور صحیح و بی واسطه چیزی را بفهمیم، حس کنیم یا ک ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رغبت [بیرونی] عامل برانگیزاننده حس تشویق شدگی مثال: They have little inducement to work harder آنها رغبتی/انگیزه ای برای سخت کار کردن ندارند. در ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رؤیایی ( از لحاظ فیزیکی، غیرقابل دستیابی در حال حاضر )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

در بیانی سریع و خودمانی یا کلی می توان گفت: غیرقابل درک غیرقابل فهم پدیده ای که elusive است، در نگاه اول چیزی از آن نمی فهمیم و غیرقابل فهم است الب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

در حالت مفعولی: از دست دادن جزئیات از دست دادن وضوح ================= در حالت فاعلی: کاهش دادن جزئیات کاهش دادن وضوح مات کردن مات شدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرآیند تولید، چرخه ی تولید، فرآوری، تولید، ساخت مثال: That car went out of production five years ago آن خودرو پنج سال قبل، از چرخه ی تولید خارج شد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- انگیزشی، تشویقی - القاکننده ی تمایل به وسیله ی تبلیغات - تشویق کننده توسط تبلیغات

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هدایت گر [کسی که جلوتر از دیگران حرکت کرده و آن ها را راهنمایی می کند. کسانی که راهنمایی او را بپذیرند، پیروان او هستند. ] ( مسیر حرکت پیروان، توس ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Afaik: تا آنجا که من می دانم. کاربرد: زمانی به کار می رود که شخص گوینده باور دارد که نظرش درست است اما دقیقاً به گفته ی خود اطمینان ندارد. ظاهراً م ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

It is in progress: آن در حال انجام است. آن در حال پیشبرد [امور] است. in progress: در حال انجام. در حال پیشبرد. در حال پیش روی. ( یعنی پیش رفتن ب ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

non more so than: نه به اندازه یِ . . . . نه بیشتر از . . . . and none more so than: و نه بیشتر از . . . . but none more so than: اما نه به اندا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

فرارفته، بالغانه مثال: The children's behavior in that play were so [precocious] رفتار آن بچه ها در آن نمایش، خیلی [فرارفته/بالغانه] بود.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در حالتی که در نقش [اسم] به کار برده شود: بی ارزش پنداری [هنگامی که یک شخص نسبت به چیزی حس disdain دارد، گویی با توجه به عقاید، سلایق و نظراتش، آن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

- تا زمانِ . . . - تا زمانِ انجامِ . . . - در حال رسیدگی، در حال انجام، بلاتکلیف - به مثال های زیر توجه کنید: - There were whispers that a de ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تعبیه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعداد خرابی ( تخمین زده شده ) در واحد زمان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

دچار می شود ( به ) . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

- با فرض این که . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

بعضی وقت ها به شکل زیر می توان of را در جملات ترجمه کرد: . . . of . . . . . . یِ مرتبط با . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

- آنی که . . . همانی است که . . . - اونی که . . . همونیه که . . . مثال: the one that acts is the healthy one آنی که فعالیت می کند همانی است که سا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

- مورد توجه است - از اهمیت برخوردار است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

دچار شدن ( مثلاً دچار شدن یک دستگاه به خرابی. )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

با اطمینان یا غرور راه رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

رنج بردن {از نتایج ناخوشایندی که بر اثر اشتباهات شخص ایجاد شده اند} جورِ . . . را کشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

در حالت فعلی: _ در نظر گرفتن _ لحاظ کردن _ مورد توجه قرار دادن _ به حساب آوردن _ به شمار آوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

شکل درجه ی دومِ سه متغیّره

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

مطالعات پیشین پژوهش های پیشین منابع منتشر شده تاکنون

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

پرگویی پرحرفی استفاده کردن از کلمات زیاد {بیش تر از حد احتیاج} برای توضیح دادن درباره ی چیزی طولانی بودن بیهوده ی چیزی {مانند: نوشته، سخن، توضیح، خطو ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

تناوب {منظور تناوبی است که نامنظم، منقطع و معمولا غیرقابل پیش بینی باشد}

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

متناوب {به طوری که در بازه های نامنظم اتفاق می افتد و پیوسته نیست. پیش بینی زمان وقوع آن مشکل یا غیرممکن است. } اگر این صفت را به معنی {متناوب} در نظ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

جلوگیری کردن از ممانعت کردن از مانع شدن تحت کنترل {خود} نگه داشتن محدود کردن محدود نگه داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

برای راحتی برای آسودگی به جهت راحتی جهت راحت تر شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

it is unclear how to - معلوم نیست که چگونه می توان . . . - روشن نیست که چگونه می توان . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

به . . . به طرفِ . . . به سمتِ . . . به سویِ . . . با . . . برایِ . . . تا . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

از . . . ناشی از . . . بدست آمده از . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

افزار ابزار لوازم وسیله آلات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

bull: گاو نر cow:گاو ماده calf: گوساله milk: شیر گاو beef: گوشت گاو veal: گوشت گوساله sheep: گوسفند lamb: برّه، گوشت برّه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

extra: اضافی، زیادی extreme: خیلی زیاد، بیش از حد exceed: فراتر رفتن، تجاوز کردن از increasing: فزاینده، روبه افزایش، در حال افزایش

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

در حالی که. . . در همان حال که. . . همزمان با اینکه. . . ترجمه ی جملات نمونه: - While he can't cook, he sews very well اگرچه او نمی تواند آشپزی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

SVM = Support Vector Machine ماشین بردار پشتیبان ماشینی که توسط یک الگوریتم ریاضیاتی، از یک سری بردارهای خاص معروف به بردارهای پشتیبان برای طبقه بندی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

- قابل انعطاف {توسعه یا تقلیل} با توجه به نیاز کاربر و شرایط موجود. {منظور این است که اگر چیزی scalable باشد می توان اندازه ی فیزیکی یا مقیاس اندازه ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠٩

Know: دانستن{چیزی} ، شناختن{کسی}؛ بحث این است که آیا با یک علم یا یک شخص آشنایی داریم یا نه. Recognize: شناختن {چیزی یا کسی که قبلا آن را دیده ایم؛ ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤١

صرفنظر از . . . صرفنظر از این که . . . بدون توجه به . . . بدون ملاحظه یِ . . . بدون به حساب آوردنِ . . . بدون در نظر گرفتنِ . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٧

قیاس منطقی شباهت فلسفی وجود شباهت های کلی بین دو چیز که در اصل با هم متفاوت اند. برای مثال جفت واژه های زیر دارای analogy اند: {مغز انسان ؛ cpu رایا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤٨

اجازه دهید به جای استفاده از عبارت {فکر کردم} یا همان {گمان کردم} از عبارت عامیانه و لفظی {فِک کردم} استفاده کنیم تا مفهوم واژه ی {envisage} برای ذهن ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

PSD = Power Spectral Density چگالی طیفی توان. با تجزیه ی یک سیگنال در حوزه ی زمان ( سری زمانی ) به مؤلفه های فرکانسی سازنده اش، توسط الگوریتم FFT ...

١