پیشنهادهای MS. Salimi (٤٣)
اجازه دهید به جای استفاده از عبارت {فکر کردم} یا همان {گمان کردم} از عبارت عامیانه و لفظی {فِک کردم} استفاده کنیم تا مفهوم واژه ی {envisage} برای ذهن ...
[صفت]: ( در مورد اشخاص ) ===> برجسته، خیلی بهتر از بقیه. مثلاً وقتی می گوییم {فلان دانش آموز outstanding است. } یعنی خیلی بهتر از بقیه است و عملکرد ...
Know: دانستن{چیزی} ، شناختن{کسی}؛ بحث این است که آیا با یک علم یا یک شخص آشنایی داریم یا نه. Recognize: شناختن {چیزی یا کسی که قبلا آن را دیده ایم؛ ...
قیاس منطقی شباهت فلسفی وجود شباهت های کلی بین دو چیز که در اصل با هم متفاوت اند. برای مثال جفت واژه های زیر دارای analogy اند: {مغز انسان ؛ cpu رایا ...
bull: گاو نر cow:گاو ماده calf: گوساله milk: شیر گاو beef: گوشت گاو veal: گوشت گوساله sheep: گوسفند lamb: برّه، گوشت برّه
از خود راضی، آسوده خاطر - [صفت] ممکن است به کسانی اطلاق شود که: 1 - از عملکرد خود راضی اند و خیالشان از بابت وقوع مشکل راحت است. 2 - در وجدان خود از ...
مطالعات پیشین پژوهش های پیشین منابع منتشر شده تاکنون
در حالت فعلی: _ در نظر گرفتن _ لحاظ کردن _ مورد توجه قرار دادن _ به حساب آوردن _ به شمار آوردن
[شخص]: صاحب نام، برجسته، معروف، مشهور، سرشناس، کسی که در زمره افراد همتای خود از بقیه بهتر بوده است ( خیلی بهتر از بقیه بودن ) . مثلا در مورد یک دان ...
صرفنظر از . . . صرفنظر از این که . . . بدون توجه به . . . بدون ملاحظه یِ . . . بدون به حساب آوردنِ . . . بدون در نظر گرفتنِ . . .
متناوب {به طوری که در بازه های نامنظم اتفاق می افتد و پیوسته نیست. پیش بینی زمان وقوع آن مشکل یا غیرممکن است. } اگر این صفت را به معنی {متناوب} در نظ ...
نسبت دادن به ( . . . ) ناشی از ( . . . ) دانستن وقوع چیزی را به چیز دیگری نسبت دادن، گویی که یکی در وقوع دیگری سهم داشته است.
دچار شدن ( مثلاً دچار شدن یک دستگاه به خرابی. )
در این زمینه در این خصوص در این مورد در این راستا
جلوگیری کردن از ممانعت کردن از مانع شدن تحت کنترل {خود} نگه داشتن محدود کردن محدود نگه داشتن
در حالی که. . . در همان حال که. . . همزمان با اینکه. . . ترجمه ی جملات نمونه: - While he can't cook, he sews very well اگرچه او نمی تواند آشپزی ...
به . . . به طرفِ . . . به سمتِ . . . به سویِ . . . با . . . برایِ . . . تا . . .
برگشت ناپذیر غیرقابل برگشت تغییر ناپذیر مثال: irrevocable harm = آسیب برگشت ناپذیر ؛ یعنی دیگر نمی توان آن را به حالت قبل بازگرداند و شاید بتوان گفت ...
extra: اضافی، زیادی extreme: خیلی زیاد، بیش از حد exceed: فراتر رفتن، تجاوز کردن از increasing: فزاینده، روبه افزایش، در حال افزایش
- با فرض این که . . .
- تا زمانِ . . . - تا زمانِ انجامِ . . . - در حال رسیدگی، در حال انجام، بلاتکلیف - به مثال های زیر توجه کنید: - There were whispers that a de ...
از . . . ناشی از . . . بدست آمده از . . .
دچار می شود ( به ) . . .
تناوب {منظور تناوبی است که نامنظم، منقطع و معمولا غیرقابل پیش بینی باشد}
بعضی وقت ها به شکل زیر می توان of را در جملات ترجمه کرد: . . . of . . . . . . یِ مرتبط با . . .
رنج بردن {از نتایج ناخوشایندی که بر اثر اشتباهات شخص ایجاد شده اند} جورِ . . . را کشیدن
- قابل انعطاف {توسعه یا تقلیل} با توجه به نیاز کاربر و شرایط موجود. {منظور این است که اگر چیزی scalable باشد می توان اندازه ی فیزیکی یا مقیاس اندازه ...
برای راحتی برای آسودگی به جهت راحتی جهت راحت تر شدن
افزار ابزار لوازم وسیله آلات
تعبیه کردن
PSD = Power Spectral Density چگالی طیفی توان. با تجزیه ی یک سیگنال در حوزه ی زمان ( سری زمانی ) به مؤلفه های فرکانسی سازنده اش، توسط الگوریتم FFT ...
تشنج آور - ( صفت ) چیزی ( عاملی ) که باعث وقوع تشنج می شود. چیزی ( پدیده ای ) که شامل وقوع تشنج است.
SVM = Support Vector Machine ماشین بردار پشتیبان ماشینی که توسط یک الگوریتم ریاضیاتی، از یک سری بردارهای خاص معروف به بردارهای پشتیبان برای طبقه بندی ...
شکل درجه ی دومِ سه متغیّره
وضعیت یک چیز از نظر مجاز بودن را بیان می کند که دو حالت خواهد داشت: یا مجاز است یا غیرمجاز. چیزی که مجاز باشد مقبولیت دارد. به ساختار کلمات زیر تو ...
با اطمینان یا غرور راه رفتن
( داروی ) ضد تشنج anticonvulsants: به داروهایی گفته می شود که برای درمان تشنج های صرعی به کار می روند.
پرگویی پرحرفی استفاده کردن از کلمات زیاد {بیش تر از حد احتیاج} برای توضیح دادن درباره ی چیزی طولانی بودن بیهوده ی چیزی {مانند: نوشته، سخن، توضیح، خطو ...
Empirical Mode Decomposition تجزیه به مُدهای تجربی عبارت است از روشی که توسط آن یک سیگنال به تعدادی از موج های نوسانی با محدوده های فرکانسی مختلف تج ...
- مورد توجه است - از اهمیت برخوردار است
- آنی که . . . همانی است که . . . - اونی که . . . همونیه که . . . مثال: the one that acts is the healthy one آنی که فعالیت می کند همانی است که سا ...
it is unclear how to - معلوم نیست که چگونه می توان . . . - روشن نیست که چگونه می توان . . .
تعداد خرابی ( تخمین زده شده ) در واحد زمان