پیشنهادهای لیلی موسوی (٣٥٢)
as it happens: از قضا، بر حسب اتفاق
برحسب اتفاق، از قضا
Hit the Skids:To decline or deteriorate; to become poor or enter a bad state
ثبت رکورد یا داده
شایع
در آینده
برخورداری
دست به کار شدن
از ابتدا
بی ثمر
پرتاب کننده:بازی بسکتبال
حوزه، حیطه
in spades:خیلی زیاد
بازنگری بایدها و نبایدها
در رابطه با چیزی
سرزنش
سردرگمی
اوراق قرضه صادر شده توسط یک دولت محلی یا ایالتی. اوراق قرضه شهری، مخفف اوراق قرضه شهرداری:municipal bonds
گزینشگر
walk of life: در همه ی سطوح زندگی
نامطلوب
بوجود آمدن یا بوجود آوردن
to hammer home نکته یا مطلبی را مدام تکرار کردن، تلاش برای فهماندن چیزی با تکرار کردن
Do sth drastic شدت عمل به خرج دادن
صرف نظر کردن از انجام کاری
منظور، هدف
دروازه بان
ادامه داشتن
قایقران
کلان
اقدام کردن
چه بخواهد چه نخواهد
سرپرست
اقتصادسنجی
to part with از خیر چیزی گذشتن، بیخیال چیزی شدن
پیشکسوت
to come up with sth پول چیزی را ظرف مهلت مقرر جور کردن، همراه شدن، فکر یا طرحی را ارائه دادن، پول درآوردن یا گیر آوردن
سفرنامه
بلعیدن
اضافی، اضافه تر
حداقلی
کوشا
سرویس میز و صندلی نهارخوری
آسیب زدن، ناخونک ردن
از لحاظ ذهنی
گول زننده، پیچیده
حیف و میل کردن
درمانگرها، شیوه های درمانی، راه حل ها
herding:گله وار، رفتار گله ای
فضای باز