دیکشنری
بپرس
جدیدترین پیشنهادها
🔸 معادل فارسی - تحت افسون بودن - شیفته ی کسی شدن - مجذوب بودن - - - ## 🔸 تعریف ها 1. ** ( ادبی – اصلی ) :** تحت تأثیر جادوی واقعی یا خیا ...
🔸 تعریف ها 1. ( دارویی – اصلی ) : نام تجاری برای dextroamphetamine sulfate، یک محرک سیستم عصبی مرکزی. مثال: Dexedrine is prescribed for ADHD and n ...
بِنزِدرین 🔸 تعریف ها 1. ( دارویی – اصلی ) : نخستین نام تجاری برای آمفتامین که در دهه ی ۱۹۳۰ در آمریکا معرفی شد. مثال: Benzedrine was used to treat ...
🔸 معادل فارسی - مرخصی دادن ( رسمی ) - کنار گذاشتن موقت از کار - تعلیق کردن ( در زمینه ی انضباطی ) - در محاوره: مرخصی اجباری، کنار گذاشتن موق ...
🔸 معادل فارسی - خودکشی اعلام کردن - به عنوان خودکشی تشخیص دادن - نتیجه گیری رسمی مبنی بر خودکشی - - - ## 🔸 تعریف ها 1. ** ( حقوقی/پزشکی ...
جدیدترین ترجمهها
پذیرایی مهمانی حالتی آرام و بی هیاهو داشت. / جمله نشان می دهد که مراسم پذیرایی بدون شور و هیجان زیاد، در فضایی آرام و فروتنانه برگزار شده است
دیکسی یک قطره باران را از پیشانی اش پاک می کند.
انگار یه چیز گندیده توی دهنش جا خوش کرده بود، و بی صدا شراب لعنتی رو فحش داد. / دهانش انگار لانه ی چیزی گندیده شده بود، و در سکوت، شرابِ اهریمنی را ن ...
بالور فریادی بلند و وحشتناک سر داد و درست در همان لحظه، درختان به سویش حمله ور شدند.
او ناگهان با خنده ای بلند و با صدای رسا خندید.
جدیدترین پرسشها
تفاوت دو واژه anxious و apprehensive
تفاوت دو واژه formal و official همراه با ذکر مثال🙏🙏
دو واژه home و house بیشتر اوقات به معنی خانه، منزل و محل زندگی استفاده می شوند. اما دارای تفاوت های ظریفی هستند که دانستن آنها، خالی از لطف نیست🙏
جدیدترین پاسخها
🔸 خطوب ریشه: عربی (جمع «خَطْب»). معنی: حوادث بزرگ، بلاها، مصیبتها، رویدادهای مهم. نمونه: «صبر در برابر خطوب روزگار» → صبر در برابر مصیبتهای روزگار. 🔸 حراب ریشه: عربی (جمع «حَرب»). ...
و آلت اِسکاف پیش برزگر پیش سگ کَه، استخوان در پیش خر ✏ �مولانا�
🔸 ضربالمثلهای معادل در فارسی هر چیزی را جایی و هر کاری را زمانی است. هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. هر چیزی به کار خودش میآید. کاه به نانوا بردن، آب دریا به دریا بردن. آب در هاون کوبیدن. (وقتی ابزار یا کار بیجا باشد)
طغرای ابرویش: خط یا قوس زیبای ابروهایش (طغرا به معنای امضای سلطنتی یا خط خوشنویسی منحنی است و اینجا به شکل هنری ابروها اشاره دارد). حاسه بصر و سمع حس بینایی و شنوایی (حاسه جمع حس است؛ بصر یعنی دیدن ...
بشائیم بی تجشم دهای صاحب المصلحه شبهای مقمر مصدقت ملابست اعمال
🔹 بشائیم از ریشهی «شئ» (چیز، موجود). معادل فارسی: اشیاء، چیزها، موجودات. کاربرد: در متون قدیم به معنای «اموال و اشیاء». 🔹 بی تجشم «تجشم» = زحمت، رنج. معادل فارسی: بیزحمت، بدون رن ...
رایحت غره شهر سلخ شهر رقیمه جات کراچتن قلمی کردن افعال ذمیه من تبعه
🔹 رایحت از ریشهی «ریح» (عربی) = بوی خوش. معادل فارسی: عطر، بوی خوش، نسیم خوش. کاربرد: بیشتر در متون ادبی و قدیمی. 🔹 غره شهر «غره» = آغاز، اول. معادل فارسی: روز اول ماه. مثال: «غرهی ...