تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Flip through = To quickly browse or skim ( a book, magazine, etc. ) EN: "She flipped through the magazine while waiting at the doctor’s office. " ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. To dabble = To take part in an activity casually or superficially EN: "She dabbles in painting but doesn’t take it seriously. " FA: "او گاهی نقا ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب بازی کردن - بازی بازی کاری را انجام دادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی نژاد سگ شکاری با گوشهای افتاده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

The word "racy" in English has a few meanings, often related to being lively, bold, or slightly risqu�. 1. Racy story / رمان یا داستان جذاب و کمی ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گل و گشاد نشستن، ( روی صندلی یا زمین یا تختخواب و غیره ) ولوشدن، خزیدن، با زحمت حرکت کردن، تقلاکنان کاری را انجام دادن، پخش و پلا شدن، بدون حساب و کت ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

gentry, - fy, - er

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

gentry, - fy, - ation

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

gentry, - fy

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

antonym : imperceptible : نامحسوس

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

English: The mountain has a precipitous cliff that’s dangerous to climb. Persian: این کوه یک صخره شیب دار دارد که بالا رفتن از آن خطرناک است. Engl ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

English: The economic crisis precipitated the fall of the government. Persian: بحران اقتصادی، سقوط دولت را تسریع کرد. English: His sudden resignat ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. English: His apology rang hollow after he repeated the same mistake. Persian: عذرخواهی او بعد از تکرار همان اشتباه، توخالی به نظر رسید. 2. Eng ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرف اول اسم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تَرَک - شکاف

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح "Hit the head" یک عبارت عامیانه ( Slang ) در انگلیسی است که به معنی "به دستشویی رفتن" ( خصوصاً برای ادرار کردن ) به کار می رود. - - - دل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. English: "You want to try fixing the car? Alright, have at it!" Persian: "می خوای ماشین رو تعمیر کنی؟ خیلی خوب، دست به کار شو!" - - - 2. ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آزمایش کردن کالاها چک کردن بضاعت ( کسی )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نام و سِمَت دست اندرکاران فیلم

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریشه شناسی ( Etymology ) واژهٔ "convolute": ۱. تجزیهٔ ریشه ها: - "Con - " ( پیشوند لاتین ) : - به معنای "با هم" یا "به طور کامل" ( مانند connec ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریشه شناسی ( Etymology ) واژهٔ "convolute": ۱. تجزیهٔ ریشه ها: - "Con - " ( پیشوند لاتین ) : - به معنای "با هم" یا "به طور کامل" ( مانند connec ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریشه شناسی ( Etymology ) واژهٔ "convolute": ۱. تجزیهٔ ریشه ها: - "Con - " ( پیشوند لاتین ) : - به معنای "با هم" یا "به طور کامل" ( مانند connec ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

ریشه شناسی ( Etymology ) واژهٔ "convolute": ۱. تجزیهٔ ریشه ها: - "Con - " ( پیشوند لاتین ) : - به معنای "با هم" یا "به طور کامل" ( مانند connec ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

ریشه شناسی ( Etymology ) واژهٔ "propensity": واژهٔ "propensity" از ترکیب دو بخش لاتین تشکیل شده است: 1. پیشوند "pro - " به معنای "به سمت" یا "پیش ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. It's high time you started studying for your exams. دیگر وقتش رسیده که برای امتحاناتت شروع به درس خواندن کنی. 2. It's high time we cleaned the ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. It's high time you started studying for your exams. دیگر وقتش رسیده که برای امتحاناتت شروع به درس خواندن کنی. 2. It's high time we cleaned the ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In, equity, - able

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. معنی تهدیدآمیز ( درگیری فیزیکی/کلامی ) - ریشه در زبان عامیانه آمریکایی ( قرن ۲۰م ) : - "Piece" در اینجا استعاره از "بخشیدن یک ضربه" یا "گرفتن ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Primary Meanings of "Hard Time" A. Difficulty / Struggle ( مشکل، سختی ) - Definition: Experiencing challenges or adversity. - Example ( En ) ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Primary Meanings of "Hard Time" A. Difficulty / Struggle ( مشکل، سختی ) - Definition: Experiencing challenges or adversity. - Example ( En ) ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. Primary Meanings of "Hard Time" A. Difficulty / Struggle ( مشکل، سختی ) - Definition: Experiencing challenges or adversity. - Example ( En ) ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

exuberant exuberance exuberantly exuberate exuberancy uberous uberty

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه "uber" در اصل از زبان آلمانی گرفته شده و به معنای "بالاتر" یا "فوقالعاده" است. اما بسته به زمینه، معانی و کاربردهای مختلفی دارد: ۱. معنای اصل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Uber - rich = Extremely wealthy. Uber - cool = Exceptionally stylish. Uber - fan = Die - hard fan.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Uber - rich = Extremely wealthy. Uber - cool = Exceptionally stylish. Uber - fan = Die - hard fan.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Uber - rich = Extremely wealthy. Uber - cool = Exceptionally stylish. Uber - fan = Die - hard fan.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه "uber" در اصل از زبان آلمانی گرفته شده و به معنای "بالاتر" یا "فوقالعاده" است. اما بسته به زمینه، معانی و کاربردهای مختلفی دارد: ۱. معنای اصل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه "uber" در اصل از زبان آلمانی گرفته شده و به معنای "بالاتر" یا "فوقالعاده" است. اما بسته به زمینه، معانی و کاربردهای مختلفی دارد: ۱. معنای اصل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه "uber" در اصل از زبان آلمانی گرفته شده و به معنای "بالاتر" یا "فوقالعاده" است. اما بسته به زمینه، معانی و کاربردهای مختلفی دارد: ۱. معنای اصل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه "uber" در اصل از زبان آلمانی گرفته شده و به معنای "بالاتر" یا "فوقالعاده" است. اما بسته به زمینه، معانی و کاربردهای مختلفی دارد: ۱. معنای اصل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه "uber" در اصل از زبان آلمانی گرفته شده و به معنای "بالاتر" یا "فوقالعاده" است. اما بسته به زمینه، معانی و کاربردهای مختلفی دارد: ۱. معنای اصل ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ex, uber, - ate ex - " ( prefix meaning "out of" or "thoroughly" ) " - uber - " ( from Latin uberare, meaning "to be fruitful" or "abundant" ) a ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ex, uber, - ant, - ly

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ex, uber, - ance ex - " ( prefix meaning "out of" or "thoroughly" ) " - uber - " ( from Latin uberare, meaning "to be fruitful" or "abundant" ) ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

- "ex - " ( prefix meaning "out of" or "thoroughly" ) - " - uber - " ( from Latin uberare, meaning "to be fruitful" or "abundant" ) - " - ant" ( ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قطعی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Etymology Breakdown "Mal - " ( Latin ) = "bad" or "evil" ( as in malicious, malpractice, malady ) "Feas - " ( from Old French "fais - ", Latin "f ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Etymology Breakdown ✅ "Mal - " ( Latin ) = "bad" or "evil" ( as in malicious, malpractice, malady ) ✅. "Feas - " ( from Old French "fais - ", Latin ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

قلاب، چنگ، گلاویزی، دست بگریبانی، محکم نگاه داشتن، دست بگریبان شدن، گلاویز شدن