resuscitate

/rəˈsəsəˌtet//rɪˈsʌsɪteɪt/

معنی: بهوش اوردن، زنده کردن، احیا کردن
معانی دیگر: (از اغما یا بیهوشی و غیره) به هوش آوردن، باز جان بخشیدن، نجات دادن، نوجان کردن، اجحیا کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: resuscitates, resuscitating, resuscitated
مشتقات: resuscitable (adj.), resuscitative (adj.), resuscitation (n.)
• : تعریف: to bring back to life or consciousness; revive.
مشابه: raise, revive

- The child had stopped breathing, but the doctors were able to resuscitate her.
[ترجمه گوگل] تنفس کودک قطع شده بود، اما پزشکان توانستند او را احیا کنند
[ترجمه ترگمان] بچه نفس نمی کشید، اما پزشک ها نتوانستند او را نجات دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. to resuscitate a country's economy
اقتصاد کشوری را احیا کردن

2. A policeman and then a paramedic tried to resuscitate her.
[ترجمه گوگل]یک پلیس و سپس یک امدادگر سعی کردند او را احیا کنند
[ترجمه ترگمان]یک مامور پلیس و یک بهیار در تلاش بودند تا او را نجات دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ambulance crew swung into action to resuscitate the patient.
[ترجمه گوگل]خدمه آمبولانس برای احیای بیمار وارد عمل شدند
[ترجمه ترگمان]خدمه آمبولانس وارد عمل شدند تا بیمار رو نجات بدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He has submitted a bid to resuscitate the struggling magazine.
[ترجمه گوگل]او پیشنهادی برای احیای مجله در حال مبارزه ارائه کرده است
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد داده است که به مجله مبارزه بپیوندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Poisoning An ambulance crew tried to resuscitate him before taking him to Arrowe Park Hospital where he died soon afterwards.
[ترجمه گوگل]مسمومیت یک خدمه آمبولانس قبل از انتقال او به بیمارستان Arrowe Park تلاش کردند تا او را احیا کنند و بلافاصله پس از آن جان باخت
[ترجمه ترگمان]مسموم کردن یک آمبولانس برای نجات او قبل از اینکه او را به بیمارستان پارک Arrowe ببرد، به زودی مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Officers tried to resuscitate him but he did not regain consciousness.
[ترجمه گوگل]ماموران سعی کردند او را احیا کنند اما به هوش نیامد
[ترجمه ترگمان]افسران سعی کردند او را نجات دهند اما به هوش نیامده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We can only resuscitate, we can't resurrect.
[ترجمه مایرو] ما فقط می توانیم احیا کنیم، نمی توانیم مرده را زنده کنیم.
|
[ترجمه گوگل]ما فقط می توانیم احیا کنیم، نمی توانیم زنده کنیم
[ترجمه ترگمان]ما فقط می تونیم احیا کنیم، ما نمی تونیم دوباره احیا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Why didn't you at least try to resuscitate her, give her the kiss of life?
[ترجمه مایرو] چرا حداقل تلاش نکردی احیاش کنی، بهش تنفس مصنوعی بدی؟
|
[ترجمه گوگل]چرا حداقل سعی نکردی او را احیا کنی، بوسه زندگی را به او هدیه کنی؟
[ترجمه ترگمان]چرا حداقل سعی نکردی نجاتش بدی و اون بوسه زندگی رو بهش بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Monsters resuscitate with the same alacrity as angels.
[ترجمه مایرو] هیولاها با سرعتی نظیر فرشتگان احیا می شوند.
|
[ترجمه گوگل]هیولاها با همان شعور فرشته ها احیا می کنند
[ترجمه ترگمان]هیولاها با همان چابکی فرشتگان زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Meanwhile, Farini had been hired to resuscitate the failing fortunes of the Royal Westminster Aquarium.
[ترجمه گوگل]در همین حال، فارینی برای احیای ثروت ناموفق آکواریوم رویال وست مینستر استخدام شده بود
[ترجمه ترگمان]در همین حال، Farini برای کاهش ثروت های آکواریوم سلطنتی وستمینستر به کار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A personal physician first tried to resuscitate Michael Jackson at his home before paramedics arrived.
[ترجمه گوگل]یک پزشک شخصی ابتدا سعی کرد مایکل جکسون را قبل از رسیدن امدادگران در خانه خود احیا کند
[ترجمه ترگمان]یک پزشک شخصی ابتدا سعی کرد تا قبل از رسیدن پیراپزشکان، مایکل جکسون را در خانه اش به قتل برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It took twenty minutes to resuscitate him by mouth-to-mouth.
[ترجمه گوگل]بیست دقیقه طول کشید تا او را از طریق دهان به دهان احیا کنیم
[ترجمه ترگمان]بیست دقیقه طول کشید تا با دهان باز او را نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Despite ef - forts to resuscitate her she was pronounced dead a short time later.
[ترجمه گوگل]با وجود تلاش‌ها برای احیای او، مدت کوتاهی بعد اعلام شد که او مرده است
[ترجمه ترگمان]با وجود این که او را نجات داده بود، کمی بعد مرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Such policies are equivalent to trying to resuscitate a patient long since dead.
[ترجمه گوگل]چنین سیاست هایی معادل تلاش برای احیای یک بیمار است که مدت هاست مرده است
[ترجمه ترگمان]چنین سیاست هایی برابر با تلاش برای resuscitate یک بیمار از زمان فوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To resuscitate a severe airway obstruction, an emergency tracheotomy is required, which, however, results in a higher frequency of stomal recurrence later.
[ترجمه گوگل]برای احیای انسداد شدید راه هوایی، تراکئوتومی اورژانسی مورد نیاز است که با این حال، دفعات عود استومی بعداً بیشتر می‌شود
[ترجمه ترگمان]برای ایجاد یک مانع تنفسی شدید، یک عمل جراحی نای بری ضروری است، که، با این حال، منجر به فرکانس بالاتر stomal بعد از آن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بهوش اوردن (فعل)
sober, bring to, resuscitate, revive, revivify

زنده کردن (فعل)
vivify, vitalize, quicken, resuscitate, resurrect

احیا کردن (فعل)
vivify, resuscitate, revive, resurrect, reconstruct

انگلیسی به انگلیسی

• revive, restore to life; restore to consciousness
if you resuscitate someone who has lost consciousness, for example because they are ill or have been injured, you cause them to become conscious again.
if you resuscitate something, you make it become active or successful again.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : resuscitate
✅️ اسم ( noun ) : resuscitation
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _
احیا فردی که هوشیاری خود را از دست داده
To resuscitate is to revive a person who has lost consciousness. In recent years it's become important for people to learn CPR so that they might resuscitate someone who loses consciousness, and many schools and hospitals offer classes in CPR.
احیا کردن ، به هوش آوردن ، زنده کردن
Day of Healing, Day of Health - Reincarnation
روز شفا بخشی ، روز سلامت یعنی جان دوباره بخشیدن
cure ، Medicine, the power of life
دارو ، پزشکی ، نیروی زندگی ، قدرت زندگی

بپرس