disentanglement

/ˌdɪsɪnˈtæŋɡlmənt//ˌdɪsɪnˈtæŋɡlmənt/

معنی: از بند ازاد کردن، از اسارت در اوردن
معانی دیگر: از بند ازاد کردن، از اسارت در اوردن

جمله های نمونه

1. Disentanglement refers to the transformation of entangled quantum system intodisentangled system via some physical processes.
[ترجمه گوگل]گسستگی به تبدیل سیستم کوانتومی درهم تنیده به سیستم از هم گسیخته از طریق برخی فرآیندهای فیزیکی اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]disentanglement به تبدیل سیستم کوانتوم سیستم entangled از طریق برخی فرایندهای فیزیکی اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. MAR is a participant in the national whale disentanglement network.
[ترجمه گوگل]MAR یکی از شرکت‌کنندگان در شبکه ملی جداسازی نهنگ‌ها است
[ترجمه ترگمان]MAR یکی از شرکت کنندگان در شبکه ملی disentanglement است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But due to the rate of disentanglement and entanglement between atom and field becomes more rapid, the distances oscillate more rapidly within each period.
[ترجمه گوگل]اما با توجه به اینکه سرعت درهم تنیدگی و درهم تنیدگی بین اتم و میدان سریعتر می شود، فواصل در هر دوره با سرعت بیشتری نوسان می کنند
[ترجمه ترگمان]اما به دلیل سرعت disentanglement و جدایی بین اتم و میدان به سرعت بیشتر می شود، فواصل در هر دوره به سرعت بیشتری نوسان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When one's life quality and living environment go far from his spiritual and material goal that he always pursues, the most real thought is to seek and acquire disentanglement .
[ترجمه گوگل]وقتی کیفیت زندگی و محیط زندگی انسان از هدف معنوی و مادی او که همیشه آن را دنبال می‌کند دور می‌شود، واقعی‌ترین فکر، جست‌وجو و به دست آوردن عقده‌گشایی است
[ترجمه ترگمان]زمانی که زندگی یک فرد با کیفیت زندگی و محیط زندگی از هدف مادی و مادی اش دور می شود که او همیشه به دنبال آن است، مهم ترین فکر این است که به دنبال آن بگردد و آن را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The dynamic rheological behavior and non-isothermal cold crystallization of poly(ethylene terephthalate)(PET)were studied to reflect the disentanglement effect of the pulsatile extrusion flow field.
[ترجمه گوگل]رفتار رئولوژیکی دینامیکی و تبلور سرد غیر همدما پلی (اتیلن ترفتالات) (PET) برای منعکس کردن اثر گسستگی میدان جریان اکستروژن ضربانی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]رفتار سیال شناسی پویا و تبلور سرد non پلی (ethylene)برای انعکاس اثر disentanglement میدان جریان اکستروژن مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With the increasing of the parameter, it will increase the frequency of the vibration, therefore the less time of disentanglement between the internal and external degrees of freedom of a trapped ion.
[ترجمه گوگل]با افزایش پارامتر، فرکانس ارتعاش را افزایش می دهد، بنابراین زمان کمتری از گره خوردن بین درجات آزادی داخلی و خارجی یک یون به دام افتاده را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]با افزایش پارامتر، فرکانس ارتعاش را افزایش می دهد، بنابراین زمان کمتری از disentanglement بین درجات داخلی و خارجی آزادی یک یون به دام افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But if the heat treatment time was too long, the crystallinity and the storage modulus were decreased because of the disentanglement of some weak link.
[ترجمه گوگل]اما اگر زمان عملیات حرارتی بیش از حد طولانی بود، بلورینگی و مدول ذخیره سازی به دلیل از هم گسیختگی برخی از پیوندهای ضعیف کاهش می یافت
[ترجمه ترگمان]اما اگر زمان درمان گرما بیش از حد طولانی باشد، میزان تبلور و مدول ذخیره به دلیل the یک حلقه ضعیف کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از بند ازاد کردن (اسم)
disentanglement

از اسارت در اوردن (اسم)
disentanglement

تخصصی

[پلیمر] گره زدایی

انگلیسی به انگلیسی

• act of untangling; act of freeing from entanglement

پیشنهاد کاربران

بپرس