تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راز سر به مهر، سر مگو.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

British English spoken used to tell someone rudely or angrily to go away. برو رد کارت، گورتو گم کن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برگ برنده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معقول، دلگرم، بی پروا، رازدار.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Idiomatic expression for sexual intercourse with a member of the opposite sex. رابطه شهوانی با جنس مخالف

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشش جنسی مترداف با: Sexual attraction جاذبه جنسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توی کف رابطه جنسی بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قانونی کردن، رسمی کردن.

پیشنهاد
٠

بعید نبودن، دور از انتظار نبودن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازار ( به معنی شهرت ) ، بازار گرمی کردن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To have an often immoral sexual relationship with ( someone ) . با کسی روی هم ریختن، با کسی رابطه جنسی داشتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"The very man" is a strange little expression meaning, "that man in particular". آدم مشخص، آدم خاص.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بی نظیر، معرکه، محشر، همه چیز تمام.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرم زده، شرم آگین، خجالت زده.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تته پته کردن، به لکنت افتادن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازوبند، سربند.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عوضی، مزخرف.

پیشنهاد
٠

کسی را به امان خدا رها کردن. مترداف با: leave someone to his or her own devices

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٤

از تو چه پنهان.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضرب و شتم، کتک کاری.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

جلب توجه کردن، شهرت پیدا کردن، مشهور بودن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A member of a group having common characteristics عضوی از یک گروه با مشخصات مشترک

پیشنهاد
٠

you can't miss it/him/her ect.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاو پیشونی سفیده، همه کس و در همه جا او را می شناسند.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

شوخیش هم قشنگ نیست، حرفشو نزن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

عجالتا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قلچماق قلچماق . [ ق ُ چ ُ ] ( ترکی ، ص مرکب ) مرد شهوت پرست و اوباش . ( آنندراج از سفرنامه ٔ شاه ایران ) . این کلمه مرکب از قل به معنی بازو و چماق اس ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حساسیت بی جا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محال است، امکان ندارد.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدرت اجرایی، تشکیلات.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدم رو

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلاه خدمت سربازی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

برای لباس: امروزی، خوش دوخت،

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ولگرد، آواره، سرگردان.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلسوزانه، همدلانه.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

A young child who is poorly or raggedly dressed بچه ژنده پوش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To move ( things, for example ) from one place or position to another. فاصله گذاری بین دو مکان یا موقعیت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Used to bring a marching band or group of soldiers to attention. خبردار!

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نخ نما شده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سریع، سریع تر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

زمین بین نیروی خودی و دشمن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مراقب حمله دشمن بودن اعضای نظامی معمولاً جهت گیری را با استفاده از شماره های یک ساعت توصیف می کنند. هر جهتی که وسیله نقلیه، واحد یا فرد حرکت می کند، ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنگامی که از چیزی می پرید و فریاد می کشید استفاده می شود. “Geronimo” توسط جهنده هایی که از ارتفاع زیادی می پرند فریاد زده می شود، اما ریشه نظامی دار ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مورد انتقادشدید قرار گرفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

نیروی زمینی حاضر در عملیات

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشته شده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مردن، از دنیا رفتن، درگذشتن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

با حداکثر تلاش، با قدرت.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقت را بیهوده گذراندن، در کاری خطا کردن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خشک خراشنده خویش خراش ما ( اصطلاحی که رضا بابک بازیگر هنرهای نمایشی در مجموعه تلویزیونی خانه ما به کار می برد )