تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

سرخر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زُمُخت و یُقُور، نتراشیده و نخراشیده.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در گذشته و به طور مشخص در دوره قاجار قراول می گفتند. معنی قراول در فرهنگ عمید: سربازی که در جایی برای کشیک و نگهبانی گماشته شود، نگهبان، دیده بان.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

ادبی: پریشان دماغ، آشفته دماغ رضی الدین آرتیمانی: پریشان دماغیم ساقی کجاست شراب ز شب مانده باقی کجاست بیدل دهلوی: مکن ز شانه پریشان دماغ گیسو را مچی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

باز هم، این بار هم، برای چندمین بار. سنایی: کین سخن باز هم از آن نمطست نه چو دیگر سخن حدیث بطست خاقانی: جام می تا خط بغداد ده ای یار مرا باز هم در ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

نامحتمل، ناممکن، بعید، دور از انتظار.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پشت سر هم، یک بند، یک ریز، پیاپی، همه وقت،

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدبخت و بیچاره.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تازه تاسیس، جدید، نو، تازه به دوران رسیده.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

این عبارت اول بار در سال 1421 ثبت و ضبط شد و به معنای the next day و the preceding day ( فردا و دیروز ) بود ولی امروزه به معنای مدت کوتاهی قبل که شام ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هتاک، پرده در، بی حیا، بی شرف.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

شوخی، مزاح، مسخرگی، سبک سری.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قصه ( با داستان یا رمان تفاوت دارد ) ، حکایت، مَثَل، نَقل.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

1. The power of something to influence or make an impression. 2. A male's ability to achieve an erection or to reach orgasm. اثرگذاری، جذبه، جذابی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

More important than any other considerations. شاه بیت، حرف حساب، حرف اصلی، بیت الغزل.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با داد و فریادو عصبانیت چیزی خواستن، شلوغ بازی درآوردن، گردوخاک راه انداختن ( برای جلب توجه.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودآموزی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

شمار فرزندآوری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

موج یا جریان ناگهانی رو به رشد، حس فزاینده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

درز گرفتن مطلبی یا کلامی یا هر چیزی، کوتاه کردن گفتگو، کوتاه آمدن در سخن و مطلبی را سربسته و ابتر گذاشتن برای احتراز از ملال شنوندگان یا علل دیگر. م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

زیر سیبیلی رد کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قُرُم پُف

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پتیاره

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوره ( معنی کنایی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

دوستان نیازی به این همه بددهانی و ناسزا نبود! فقط faeces که شامل an act of defecating و diarrhoea است با موارد پیشنهادی ( باز هم تکراری! ) اینجا مطا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمی که گذشت after some time has passed

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

گریز زدن، به حاشیه رفتن، اجتناب کردن، دو در کردن، پیچاندن، شانه خالی کردن، زیر بار نرفتن.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشتار خشونت بار یا آزار یک گروه قومی یا مذهبی. این اصطلاح در قرون نوزدهم و بیستم برای توصیف حملات به یهودیان در امپراتوری روسیه وارد زبان انگلیسی شدو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کشتار، قتل عام، ارتکاب به قتل. the action or process of killing or being killed

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

ـ جاکاغذی ـ جعبه ای چندطبقه برای گذاشتن کاغذ یا پرونده بر روی میز ( فرهنگ معین ) ـ جعبه روباز که برای قرار دادن پرونده یا نامه ها جهت اقدام روی میز ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خط خرچنگ قورباغه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

وقتی در ابتدای جمله و پس از آن ویرگول باشد: وانگهی، یکی از اون، با این حال، با این همه، اینها به کنار، گذشته از این، افزون بر این.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لیکن، لیک، ولی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

چهارده بار معنی محافظت یا محافظت کردن برای این کلمه پیشنهاد شده! این در حالی است که تمامی معنای این کلمه در مدخل اصلی آمده و هیچ نیازی به هیچ پیشنهاد ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

God Knows is a phrase used to express one's own lack of knowledge or understanding of a subject ( akin to the phrase "I don't know" ) or to express t ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موجب آزار و عصبانیت کسی شدن to annoy or bother ( someone ) very much مترداف با: to drive ( someone ) mad

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Used to در جملات مثبت به کار می رود: I'm used to getting up early for work همیشه برای سر کار رفتن صبح زود بیدار می شوم. Use to به طور مشخص با did و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

An affectionate form of address to a boy or man. صفت است و شکل خودمانی صدا زدن یا خطاب کردن در بین آقایان یک چیزی مثل رفیق، داداش، برادر.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you think something out, you consider all the aspects and details of it before doing anything or making a decision. تمام جوانب کار یا تصمیمی را د ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موضوعی را سبک و سنگین کردن، متناسب با توان خود عمل کردن، مصلحت اندیشی.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریشه این کلمه در لاتین trivialis است. از معانی دیگر آن به بی نتیجه، بی تاثیر، بی فایده، غیرضروری، بی خود و. . . اشاره می توان کرد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

غیر منطقی، بی معنی و غیر منطقی این عبارت را می توان در مواقعی به کار برد که پذیرش پیشنهاد یا تاییدیه موضوعی پوچ یا حتی خنده دار به نظر آید.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

A person who insists on exactness or completeness in the observance of something. پا پِی، پی جو. مترداف با: disciplinarian, enforcer, fanatic, nitp ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

رسمی: خلاصه، القصه، مخلص کلام، کوتاه اینکه. غیررسمی: درد سرت ندم، جونم برات بگه.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Ability to make decisions and take action توانایی تصمیم گیری و اقدام عملی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٤

پرداختن به چیزی یا موضوعی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقوع اتفاقی در احتمال خیلی نزدیک، چیزی نمانده که . . . ، کم مانده که بگویند. . . ،

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چِکا یا کمیسیون بایستار سرنام کمیسیون فوق العاده مبارزه با ضدانقلاب و خرابکاری، نخستین سازمان امنیتی روسیه بود که در ۵ دسامبر ۱۹۱۷ به دستور ولادیمیر ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عمومی: دلسوز، باعاطفه.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بر کسی سلطه یا تسلط داشتن.