پیشنهاد‌های محسن قنبری (١,٩٦٨)

برای نشان دادن اینکه گفته قبلی شما تا حد زیادی درست است و در نتیجه نتیجه ذکر شده را دارد از so much so استفاده می شود.

مثال: It wasn't an action film so much as an inaction one. Times, Sunday Times ( 2009 ) I suspect your feelings don't stem from your boyfriend's p ...

برای بیان تحقیر چیزی که شکست خورده است استفاده می شود

گنده گویی

مثال: The government narrative has delivered empty promises and left us an industry in exile. The Guardian ( 2020 ) How would your government in e ...

مثال: There was no fraternisation between the former brothers - in - arms. Times, Sunday Times ( 2014 ) These people betrayed their friends, their ...

مثال: Neither her husband nor her brother - in - law survives. The Times Literary Supplement ( 2011 ) She has been accused of trying to get her fo ...

پریدن

نق زدن

مفید فایده

برخورداری از تمام موهبت ها و آداب اجتماعی و سایر دستاوردهای جامعه مودب

پستی که بر روی آن هزینه پست مستقیماً روی پاکت یا برچسب توسط دستگاه دارای مجوز خدمات پستی چاپ می شود.

مثال: Meterage per minute, player, round number and duration were all related to player involvement. David M. Corbett, David M. Corbett, Alice J. S ...

1. عمل اندازه گیری. اندازه گیری 2. مبلغ یا قیمتی که برای اندازه گیری هزینه می شود

متر شمع یک واحد روشنایی، معادل 0. 0929 فوت شمع و برابر با روشنایی حاصل از شار نورانی یک لومن که به صورت عمود بر سطحی یک متر مربع می افتد. لوکس مخفف: ...

مثال: Or he could send someone, maybe a fake meter reader or census taker. Anita Anderson SOMEBODY ( 2002 ) For a decade, she worked in a variety ...

مثال: A meter stamp, or meter mark, is the impression made by a postage meter machine that indicates that postage has been paid on a letter or parcel ...

مراجعه به: meter marks

meter marks meter stamp علامت های ویژه ای که توسط یک دستگاه بر روی نامه های خصوصی زده می شود

مثال: The meter maid handed her a piece of paper informing her of the offer. canada. com ( 2004 ) She believes the cost of the meter maid's wrecki ...

مثال: a substance, C9 H18N3OP, that is used in pest control to sterilize male insects Metepa is a chemosterilant, with the capability to restrict ov ...

ماده ای به نام C9 H18N3OP که در کنترل آفات برای عقیم کردن حشرات نر استفاده می شود. متپا یک ماده شیمیایی استریل کننده است که توانایی محدود کردن رشد ...

شبیه بودن یا داشتن ماهیت شهاب سنگ

آدرال ( انگلیسی: Adderall ) یک داروی ترکیبی است که از چهار نمک آمفتامین تشکیل شده است. این دارو در درمان ADHD و حمله خواب به کار می رود. آدرال همچنین ...

مثال: All the degrees tacked on behind their names made the ship roster look like alphabet soup. Gregg Andrew Hurwitz MINUTES TO BURN ( 2001 )

1. مجموعه ای گیج کننده از کلمات اختصاری یا اختصاری 2. سوپ حاوی پاستا به شکل حروف 3. زبان عامیانه مجموعه ای از حروف اول، مانند سازمان های دولتی یا ساز ...

مثال: I like to drop hints, just to pique the interest. Times, Sunday Times Can any of the dancers pique his interest enough to go through to the ...

علاقه مند کردن کسی به چیزی و میل به دانستن بیشتر در مورد آن

مراقبت کردن

Pillars of Creation

مراجعه به: ستون های افرینش

یک تمبر مالی یک وکیل دادگستری

مثال: superluminal motion, found using radio very long baseline interferometry ( VLBI ) , together with the afterglow light curve provided constrain ...

حرکت ورای سرعت نور انگلیسی: Superluminal motion، در اخترشناسی عنوان حرکتی است که ظاهراً سریع تر از نور است که در برخی از کهکشان های رادیویی، اشیای بی ...

مثال: The scale of the mountains there is just mind - boggling. The Guardian ( 2017 ) It was mind - boggling in its detail and its weirdness. Th ...

مثال: A: "See you later, alligator. " B: "After a while, crocodile. " After a while, crocodile! I'll see you tomorrow. My little girl thinks it's ...

عبارت خداحافظ تا بعدGood - bye till later . بعدا میبینمتSee you later . ( از Crocodile فقط به خاطر قافیه استفاده می شود. این پاسخ به �بعد ببینمتallig ...

مثال: And they're used to such high standards that they get mardy when things aren't spot - on. The Sun ( 2009 ) I hope this doesn't sound mardy. ...

لوس ناز پرورده

مثال: When I tried to pour oil on troubled waters, both the angry husband and his wife stopped their quarrel and began to attack me.

صلح کردن آرام کردن کسی

مثال: How paradoxical that neither is able to perceive that no one likes being nagged.

مثال: The fight started when they wouldn't get off my back The child who begs his mother to “get off his back” when she implores him for some assist ...

دست از مزاحمت کسی برداشتن

کار ناخوشایند کسل کننده یا سخت

درخواست فوری برای کمک

آزار دادن نق زدن مزاحم شدن مداوم

مثال: The rookie hit many home runs in spring training, but once the season began he proved to be a flash in the pan.

تیرگی

مقدار جزئی