پیشنهادهای محسن قنبری (٢,٠٢٠)
نزدیکی در مکان، زمان، نظم، وقوع یا رابطه
lehg We say that a statement, or set of statements is logically consistent when it involves no logical contradiction. A logical contradiction is the ...
سازگاری ( یا همخوانی ) در منطق به معانی گوناگونی به کار می رود. ساده ترین معنای آن نبود تناقض ( یا ناهمخوانی ) در نظام است.
مثال: Not every case of tidal locking involves synchronous rotation. Retrieved from Wikipedia With Mercury, for example, this tidally locked planet ...
قفل کشندی قفل کشندی ( به انگلیسی: Tidal locking ) یا قفل گرانشی ( به انگلیسی: gravitational locking ) زمانی پیش می آید که در اثر شیب نیروی کشندی، یک ...
چشم
براق
مثال: Maybe I should have taken the job in the mail room, but I couldn't I was being punished. Shell, Ray ICED The `job" I had been promised at th ...
اتاق پست تجارت، ایالات متحده اتاقی در یک سازمان که در آن نامه های ارسال شده به سازمان مرتب شده و نامه های خروجی برای ارسال آماده می شود
مراجعه به: mail out
1. عمل یا نمونه ای از ارسال مقداری نامه، بخشنامه یا موارد مشابه. پستی 2. فرم نامه، بروشور، و غیره، پست شده
مثال: This week, the company mailed out its annual report.
مثال: The increase in online sales was partly offset by a fall in mail orders. Times, Sunday Times ( 2009 )
مثال: Before they settled in Norfolk, he was running a small mail order firm on an industrial estate on the edge of Basildon New Town. Hilton, John ...
شرکتی که کالاها را از طریق پست می فروشد
محاسبه یک مرکز نرم افزاری که می تواند تعداد زیادی حروف شخصی سازی شده را با ترکیب یک فایل حاوی لیستی از نام ها و آدرس ها با یک فایل حاوی یک سند استاند ...
مثال: The most basic level involves changing the salutation or name on each copy much like mail merge. Retrieved from Wikipedia The system could d ...
ادغام نامه ادغام پستی میل مرج
محاسبه یک روش پردازش کلمه که به شما امکان می دهد یک سند را با یک فایل داده ترکیب کنید، به عنوان مثال لیستی از نام ها و آدرس ها، به طوری که کپی های سن ...
مثال: The new indictment drops two counts of wire fraud and five of mail fraud. Houston Chronicle Seven charities that received contributions from ...
1. در معرض خطر بزرگ 2. در یک مقطع حساس، مانند بین موفقیت و شکست یا زندگی و مرگ 4. بلافاصله؛ به راحتی
گوگل درایو ( به انگلیسی: Google Drive ) یک سرویس میزبانی فایل است که توسط گوگل ارائه می شود. در این سرویس کاربر می تواند اطلاعات خود را در ابر قرار د ...
گوگل درایو
مثال: Poverty drove him to steal. She drove herself to earn a living.
مجبور کردن
1. چیزی که از آن می ترسند 2. خواب هولناکی که در آن خواب بیننده احساس درماندگی، اضطراب شدید، اندوه و غیره می کند. 3. حالت، فکر یا تجربه ای که حاکی از ...
1. نحوه و موقعیتی که شخص یا حیوان در آن ایستاده است 2. ورزش وضعیتی که هنگام بازی با توپ در نظر گرفته می شود، مانند گلف، کریکت و غیره 3. نحوه ایستادن ...
1. منسوخ شده به زور برگشتن 2. سرزنش شدید 3. بیان تیز
مثال: Everybody feared that the load of reparations demanded by the victorious powers would be impossible for Germany to bear. NULL DARE CALL IT TRE ...
مبالغی که پس از جنگ توسط کشور شکست خورده بابت خسارات و صدمات وارده در سایر کشورها پرداخت می شود. بخصوص غرامت درخواست شده از آلمان توسط معاهده ورسای پ ...
1. انجام اصلاحات؛ جبران یک اشتباه یا آسیب 2. تعمیر یا در حال تعمیر. بازیابی به شرایط خوب 3. عمل یا روند تعمیر یا وضعیت تعمیر شده 4. غرامت مالی، مادی، ...
تضعیف یا براندازی ( یک دولت، اقتصاد و غیره ) به طوری که باعث ناآرامی یا فروپاشی شود.
متضاد
پنهان کردن چیزی با پوشاندن یا احاطه کردن آن
مخفی کردن
خشمگینانه
با عصبانیت
مثال: They were violently ill and it soon became apparent we had a major problem. The Sun Because it requires direct contact with the bodily fluids ...
به شدت ناخوش
مراجعه به: west bank
1. ابراز تایید؛ ستایش کردن؛ تحسین 2. برای نشان دادن تایید، قدردانی، و غیره، دست زدن
مثال: We welcome feedback: report an example sentence to the Collins team. Read more… Not sure the spectators would agree. The Guardian ( 2015 ) I ...
دولت کنسولی فرانسه از 1799 تا 1804
مثال: The other wall contained a succession of windows that looked out over the Consulate gardens. Stephanie Laurens ON A WILD NIGHT ( 2002 )
مثال: She had her long blonde hair up in a ponytail. The Guardian ( 2015 ) Her body and her long ponytail were also covered in silver paint. The ...
مراجعه به: ponytail
ponytail pony tail مدل مویی که در آن موها را محکم در یک نوار یا روبان در پشت سر می کشند و به صورت آویزان شل می ریزند.
مثال: Biting her lips, she took the honey pot and drizzled honey into her cup, then broke up laughing. S. M. Stirling T2: THE FUTURE WAR ( 2003 )
1. به وفور عرضه یا ارائه شده. پر شده 2. پر شده یا با غذا و نوشیدنی 3. کامل 4. حشره شناسی ( در بین مورچه های عسل ) کارگری با محصول قابل انحلال که در ...
مثال: A beginning steeped in both privilege and prospects which had led to an end as sudden and complete as the progress had been glittering. Dobbs, ...