پیشنهاد‌های محسن قنبری (١,٩٦٨)

بازدید
٤٢٦
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال: This raised the likelihood of finding 'biosignatures of microbial life'. Times, Sunday Times ( 2016 ) In order to qualify as biosignatures, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زیست نشانزد یا رد پای زیستی به هر ماده ای مانند عنصر، ایزوتوپ یا پدیده ای که مدرک علمی از وجود یا پیشینه و حال زیست در محلی را فراهم کند نامند. ویژگی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Given the practicality of satellites and the truth that humanity has come to count on them so significantly, Socas - Navarro considers that a b ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Other characteristics proposed as potential technosignatures ( or starting points for detection of clearer signatures ) include peculiar orbita ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Technosignature technomarker هر نشانه یا ویژگی قابل اندازه گیری و سنجشی که ردی از فناوری را در گذشته یا زمان حال داشته باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Technosignature technomarker هر نشانه یا ویژگی قابل اندازه گیری و سنجشی که ردی از فناوری را در گذشته یا زمان حال داشته باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هر نشانه یا ویژگی قابل اندازه گیری و سنجشی که ردی از زیست را در گذشته یا زمان حال داشته باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قوز یا برآمدگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1. مقدار یا مقداری که دست می تواند نگه دارد 2. مقدار، تعداد یا کمیت کم 3. شخص یا چیزی که مدیریت یا کنترل آن دشوار است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: But the way we started the second half was not us at all. Times, Sunday Times ( 2009 ) City started the second half on the attack. Times, S ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر خوب شروع کنید، مثل این است که نیمی از کار را انجام داده باشید. شبیه به: A good beginning is half the battle

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: They may then be hooked and start a bidding war. The Sun Attract more buyers with a low price to start the bidding. Times, Sunday Times Now ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمترین مبلغی که یک شخص می تواند در مورد مقدار زیادی که برای فروش در یک حراجی پیشنهاد می شود، پیشنهاد دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Either party need only pick up the phone to us to start the ball rolling. The Guardian ( 2016 ) Tonight's opener should start the ball rolli ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز کردن یا شروع کردن ( یک اقدام، بحث، حرکت و غیره ) به بهره برداری رساندن؛ شروع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: You are starting something for the next generation and the next generation to take over. The Guardian ( 2020 ) Ending the pandemic is only h ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایجاد مزاحمت یا مشکل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Instead, if you really want to look the tieless business, then you're going to have start over. Times, Sunday Times ( 2017 ) . . . moving th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Work is yet to start on 11 million upgrade of flood defences. Times, Sunday Times ( 2015 ) No need for you to start on the washing - up yet. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دعوا کردن با ( کسی )

پیشنهاد
٠

مثال: To me this was a man who was prepared to start off on the right foot; he was mature with some common sense. His first game didn't start off o ...

پیشنهاد
٢

وقتی شروع به انجام کاری می کنید فوراً به موفقیت دست پیدا کنید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

1 - راه افتادن به سفر 2. بودن یا برداشتن اولین قدم در یک فعالیت. آغازکردن 3. وادار کردن ( فردی ) به عمل یا کاری، مانند خندیدن، قصه گفتن و غیره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

1 - راه افتادن به سفر 2. برداشتن اولین قدم ها مانند زندگی، شغل و غیره 3. انجام اولین اقدامات در یک فعالیت به روش یا هدف مشخص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Sky - Watcher یک شرکت توزیع تجاری است که در سال 1999 توسط شرکت Synta Technology تایوان ( Synta Taiwan ) تاسیس شد و تلسکوپ ها و تجهیزات نجومی مانند پا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال: Although the president of the company seemed quite secure, he always complained that there was a sword of Damocles hanging over his head.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیج کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Mahoney had done his bit with the television and newsmen, but it had all sounded dead in his ears. Davis, John Gordon SEIZE THE RECKLESS WIND ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرجعه به: newsman

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اخبارگو اخبارخوان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کم معاشرت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بیان بسیاری در چند کلمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابر سینه ای قُلُمبه یا سینه کومه ای گونه ای ابر است که رشته ای از ابرچه های کیسه مانند در زیر سطح اصلی آن قرار دارد. شکل ظاهری این ابرها حاصل کیسه ها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیر جذاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مثال: These family advertisements are not much to look at. Times, Sunday Times ( 2010 ) I'm not much to look at, nothin' to see. Times, Sunday Ti ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خصوص خوب نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نه به هیچ درجه و حد قابل توجهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: But of course without animals we're not much of a dairy farm. Stuart Harrison LOST SUMMER ( 2002 ) And it's not much of a place for getting ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنای chop در این عبارت از کلمه هندی ch�p به معنای مهر رسمی سرچشمه گرفته است. اروپاییان در خاور دور استفاده از این کلمه را برای پوشش اسنادی مانند پاس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: Jim, I know you've had a lot on your plate, but these reports just aren't much chop. I used to eat there all the time, but to be honest their ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیاد خوب نیست؛ فقیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی خوب نیست و ناامید کننده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: You're both convinced you're going to make each other see the other's point of view and reach some sort of compromise. Times, Sunday Times It ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مثال: He clearly wanted some more enterprise. The Guardian ( 2015 ) Some more movement at the top of the leaderboard. The Guardian ( 2015 ) De ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای نشان دادن اینکه چیزی برای مدت زمان بیشتری اتفاق می افتد استفاده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

so much so many برای چیزی حد مشخصی وجود دارد اما نمی گوییم این حد چیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: If he puts out the bins as well, so much the better. Times, Sunday Times ( 2017 ) If it's possible to screen off the swimming pool - within ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مثال: If he puts out the bins as well, so much the better. Times, Sunday Times ( 2017 ) If it's possible to screen off the swimming pool - within ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

می توانید بگویید �so much the better� یا �all much the better� تا نشان دهید که مطلوب است که یک چیز خاص استفاده شود، انجام شود یا در دسترس باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال: So much so that there is a threat to the cork oak forests of Portugal. The Sun ( 2009 ) The ballet is a continuous outpouring of dance - so ...