newsman

/ˈnuːzˌmæn//ˈnjuːzmæn/

معنی: خبرنگار، روزنامه فروش، گوینده اخبار
معانی دیگر: (به ویژه مرد) خبرنگار، گزارشگر، گوینده ی اخبار، نودادنگار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: newsmen
• : تعریف: a man employed in the gathering, reporting, or editing of news.
مشابه: reporter

جمله های نمونه

1. He posed as a newsman to get in.
[ترجمه گوگل]او برای وارد شدن به عنوان یک خبرساز ظاهر شد
[ترجمه ترگمان] اون به عنوان یه خبرنگار آماده بود که بیاد تو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Redford plays an older newsman who becomes her mentor and lover.
[ترجمه گوگل]ردفورد نقش یک روزنامه‌نگار مسن‌تر را بازی می‌کند که مربی و معشوق او می‌شود
[ترجمه ترگمان]ردفورد فیلم بازی می کند که مربی و عاشق او می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Yet he showed early promise as a newsman.
[ترجمه گوگل]با این حال، او به عنوان یک خبرساز قول زودهنگام را نشان داد
[ترجمه ترگمان] ولی اون به عنوان یه خبرنگار قول اولیه رو داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Marvels newsman Albert Richardson: On the gunboats not a man was killed, and only eight were wounded.
[ترجمه گوگل]آلبرت ریچاردسون، روزنامه‌نگار مارولز: در قایق‌های توپ‌دار، مردی کشته نشد و فقط هشت نفر زخمی شدند
[ترجمه ترگمان]Marvels، آلبرت ریچاردسون: در شمال gunboats، نه یک نفر کشته شد و فقط هشت نفر مجروح شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Adds Northern newsman Charles Coffin: There is not much order.
[ترجمه گوگل]چارلز کافین، روزنامه‌نگار شمالی اضافه می‌کند: نظم زیادی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]Adds شمالی، چارلز کافین: نظم زیادی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. X is a well-known newsman who works for a radio and television network.
[ترجمه گوگل]ایکس خبرساز معروفی است که برای یک شبکه رادیویی و تلویزیونی کار می کند
[ترجمه ترگمان]ایکس یک newsman معروف است که برای شبکه رادیو و تلویزیون کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Support! CNN violates both morality and professionalism of newsman! Chinese protests unauthentic coverage.
[ترجمه گوگل]حمایت کردن! CNN هم اخلاق و هم حرفه ای بودن خبرساز را زیر پا می گذارد! اعتراض چینی ها به پوشش غیر معتبر
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی! سی ان ان هم اخلاق و هم حرفه ای گرایی را نقض می کند! معترضان چینی تحت پوشش خبری قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The newsman jazzed up the story to sell himself to the editor of the weekly.
[ترجمه گوگل]روزنامه‌نگار داستان را جاز کرد تا خود را به سردبیر هفته‌نامه بفروشد
[ترجمه ترگمان]\"newsman\" داستان را با خوشحالی منتشر ساخت تا خود را به سردبیر هفته نامه بفروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mary is elder brother is a famous newsman. He works in hong Kong now.
[ترجمه گوگل]مریم برادر بزرگتر یک خبرساز معروف است او اکنون در هنگ کنگ کار می کند
[ترجمه ترگمان]مری برادر بزرگ تر is مشهور است او حالا در هنگ کنگ کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But he was a serious newsman, and in nineteen fifty-two he led CBS' coverage of the national political conventions.
[ترجمه گوگل]اما او یک خبرساز جدی بود و در سال نوزده و پنجاه و دو، پوشش خبری سی‌بی‌اس از کنوانسیون‌های سیاسی ملی را رهبری می‌کرد
[ترجمه ترگمان]اما او یک newsman جدی بود، و در نوزده و پنجاه و دو سالگی پوشش سی بی اس را از کنوانسیون های سیاسی ملی رهبری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Newsman David Brinkley's distinctive delivery is known to generations.
[ترجمه گوگل]تحویل متمایز روزنامه‌نگار دیوید برینکلی برای نسل‌ها شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]این تحویل متمایز دیوید برینکلی با چند نسل شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An ABC newsman refered to her as the'Yellow Canary.
[ترجمه گوگل]یک خبرنگار ABC از او به عنوان "قناری زرد" یاد کرد
[ترجمه ترگمان]یک newsman ABC به او به عنوان قناری زرد اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I want to be a newsman, because this is a interesting job.
[ترجمه گوگل]من می خواهم خبرساز شوم، زیرا این شغل جالبی است
[ترجمه ترگمان]من می خواهم یک newsman باشم، چون این یک شغل جالب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As a newsman, may I ask you a few questions?
[ترجمه گوگل]به عنوان یک خبرساز، ممکن است از شما چند سوال بپرسم؟
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک newsman ممکنه ازت چند تا سوال بپرسم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The newsman jazzed up the story to sell himself to the editors of the weekly.
[ترجمه گوگل]روزنامه‌نگار داستان را جاز کرد تا خود را به سردبیران هفته‌نامه بفروشد
[ترجمه ترگمان]The داستان را با خوشحالی شروع کرد تا خودش را به سردبیر هفته نامه بفروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خبرنگار (اسم)
correspondent, reporter, newsman, newswriter

روزنامه فروش (اسم)
newsman, news vendor

گوینده اخبار (اسم)
newsman

انگلیسی به انگلیسی

• journalist, reporter, broadcaster; retailer of newspapers and magazines, newsdealer
a newsman is a reporter for a newspaper or a television or radio news programme.

پیشنهاد کاربران

بپرس