پیشنهادهای Figure (٣,٢٤٠)
طراحی صحنه
لت و پار کردن مورد ضرب و شتم شدید قرار دادن
Can't get rid of Can't avoid
همینطوری، ائله بلئسی ( ترکی ) An off the cuff guess یه حدس همینطوری
. The river disgorged its streams to the sea
به جهنم!
شرایط حساس و بغرنج و تعیین کننده شرایط بحرانی و نفس گیر لبه ی تیغ To be on a knife - edge To rest on a knife - edge To hang on a knife - edge To danc ...
چشم غره رفتن ( برای ترساندن و مجبور کردن کسی برای انجام کاری )
مشتاق ذوق زده هیجان زده مطمئن علاقمند enthusiastic You don't sound exactly jazzed.
Cirtainly
دور چنان دور که صدا نمیرسه
بسیار غیر معمول و عجیب Bizzar Wierd Odd Very strange and unusual Ex president called his arrest “surreal, ” adding that he “can’t believe this is ...
To increase the value of something To rise the price
۱ - یورش ۲ - در عرصه، زمینه یا فعالیت جدیدی پا نهادن در زمینه ی متفاوت یا جدیدی فعالیت کردن قدم در عرصه ی جدیدی نهادن در زمینه ی متفاوتی ورود کردن
نطق کوتاه بین دو آهنگ توسط خواننده در کنسرت موسیقی • A talk to an audiance between songs •A talk that fills the gap between two songs •An in - betw ...
این سری/ این بار/ این دفعه ( وقتی میخوای کاری رو نسبت به دفعه ی قبلی متفاوت تر انجام بدی ) . . This time around, I paid attention to everything
در ذهن یا حافظه ی کسی حک شدن Back then I didn't pay much attention to it, though some moments are burned into my memory.
۱ - گفتن همزمان دو چیز متضاد ( که نمیتونه هر دوتاش درست باشه ) . saying opposite things at the same time My boss praised my presentation but in the ...
کند و سست انجام دادن امری، وظیفه ای ، کاری تعلل کردن
جلد کاغذی روی کتاب که آن را در مقابل خراشیدگی، صدمات یا گرد و غبار محافظت می کند. The title only fed my curiosity. So I turned to the dust jacket f ...
بریده ی روزنامه Year after year all seven scrapbooks stood ready to be perused or pored over by old close . friends of the family and casual visit ...
مداقه کردن
:Slang خاورمیانه Middle East" as an allusion to desert areas"
Prepare Set ready آمادگی ذهنی دادن ( از قبل ) ؟؟ مقدمات گفتن چیزی را فراهم کردن؟؟ ذهن کسی را برای قبول کردن موضوع خاصی آماده کردن/سوق دادن؟؟ القاء ک ...
تیر کسی به سنگ خوردن نرسیدن به هدف مورد نظر ناکام ماندن از هدف بازماندن در تلاش خود موفق نشدن
Embrrassing
"It's spelled "precursor
همهمه Her latest Instagram upload has sent her fans in a tizzy
Kiss up Bootlick Nose brown
تشدید کردن؟؟
در جای خود میخکوب شدن
کاملا بی حرکت
کمیاب و در نتیجه خیلی گران In Hong Kong few residents own vehicles since buildings with places to park are at a premium
نظر و عقیده ی خود را راجع به موضوعی گفتن مثلا: من گفتنیا رو گفتم While you might think making a will is all about divvying up your possessions, oth ...
بدریخت The phrase is correct but a bit clunky
آیئخ ( به ترکی )
To have brass neck رو دادشتن
بی مورد The traditions involved a lot of blood and gratuitous violence, so don’t try this at home.
Dimple Butt chin Cleft chin
Dimple Butt chin Cleft chin
شنگول شاد و شنگول Lighthearted, high sprited and cheerful
بیگانگی؟؟
شکست سنگین heavy defeat کتک سنگین severe beating To give/take a licking Our team is going to give a hell of severe licking to the opponents in to ...
یه جا ( همه ) باهم At the same time Two days off in one go
مثلا وقتی میگیم: �من دنبال یه چیزی میگردم بذارم زیر این قابلمه و طرف مقابلم میگه�: *ببین این خوبه؟ *ببین این به درد میخوره؟ * این کارت رو راه میندازه ...
Trippingly به راحتی بصورت روان به آسانی The newly coined term doesn't roll trippingly off the tongue
به جای دیگران مسئولیت را پذیرفتن ( به عنوان یک عمل شرافتمندانه )
پائیدن حواست به کسی یا چیزی باشه There's nothing annoying more than keeping tabs on where the dog is and what it’s doing at . all times as opposed ...
ریاست جلسه ای را بر عهده داشتن
در آستانه یا شرف مواجهه با چیزی بودن ( معمولا حادثه یا اتفاق بد یا منفی ) یقینا منتظر یه ( اتفاق، حادثه . پیش آمد و معمولا منفی ) بودن/ شدن You’re ...