تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

کاربر امیرطاها وقتی بخشی از مطلبی را از کانال تلگرامی انگلیسی زیر ذره بین، متعلق به آقای عبدالرضا شهبازی کپی می کنید، حداقل کاری که می توانید انجام ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کاربر امیرطاها وقتی مطلبی را از کانال تلگرامی انگلیسی زیر ذره بین، متعلق به آقای عبدالرضا شهبازی عینا کپی می کنید، حداقل کاری که می توانید انجام ده ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

کاربر امیرطاها وقتی مطلبی را از کانال تلگرامی انگلیسی زیر ذره بین، متعلق به آقای عبدالرضا شهبازی عینا کپی می کنید، حداقل کاری که می توانید انجام ده ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کاربر امیرطاها وقتی مطلبی را از کانال تلگرامی انگلیسی زیر ذره بین، متعلق به آقای عبدالرضا شهبازی عینا کپی می کنید، حداقل کاری که می توانید انجام ده ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اشتباه مهلک

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارشناس جنگ آدم کاردان مدبر مدیر برنامه ریز ( به نقل از فرهنگ پویا )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طبق دیکشنری مریام وبستر a drink of a different kind taken immediately after a stronger or weaker one whiskey with a beer chaser. beer with a whiskey ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

از سر تا ته

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شبه مذهبی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در معنای مجازی: به صورت مطلق بی چون و چرا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

به نقل از فرهنگ پویا: بر چیزی فائق آمدن مشکل چیزی را حل کردن از پس چیزی برآمدن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از صفحۀ روزگار محو شدن از هستی ساقط شدن

پیشنهاد
٠

جور دیگری کسی یا چیزی را دوست داشتن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بارز، نمونۀ بارز

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاربر مجتبی عیوض صحرا در توضیح دیکشنری لانگمن و مریام وبستر آمده، این واژه لاتین است، مربوط به قرن 14 و 15 میلادی و از poor می آید. صرف شباهت واژه ها ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاربر مجتبی عیوض صحرا در توضیح دیکشنری لانگمن و مریام وبستر آمده، این واژه لاتین است، مربوط به قرن 14 و 15 میلادی و از poor می آید. صرف شباهت واژه ها ...

پیشنهاد
٠

حالا هر کاری می خواهی بکن، همینه که هست. ( به نقل از فرهنگ پویا )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکریز دستور دادن امرونهی کردن به نقل از فرهنگ پویا

پیشنهاد
٠

کاری را از سخت ترین قسمت شروع کردن بدون آمادگی لازم دست به کار سختی زدن یکدفعه در قسمت عمیق استخر پریدن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قسر در رفتن گیر نیفتادن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ریزنقش

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زردک یا هویج ایرانی که در گذشته به آن گَزَر هم می گفتند.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از تنگ و تا نیفتادن صلابت و قدرت خود را حفظ کردن ضعف نشان ندادن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک نفس

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادعا کردن ادعای چیزی را کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سگ بی اصل و نسب حیوان دورگه گیاه پیوندی چیز التقاطی به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در متون رسمی در هیئت - به نام - به نمایندگی از طرف . I was met by the police in the person of Sergeant Black گروهبان بلَک به نمایندگی از طرف پلیس با ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

شئون every aspect of our lives همۀ شئون زندگی ما

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مثلا with dedication را میشود گفت با دل و جان

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یأس - ناامیدی به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آپارتمان مسکونی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. خود را بالا کشیدن - چهار دست و پا بالا رفتن 2. صعود سخت به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شخصی که بازداشت، دستگیر ، جلب یا توقیف شده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

tread or step on somebody`s toes پا روی دُم کسی گذاشتن به نقل ار فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی تکلف

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

A food taster is a person who ingests food that was prepared for someone else, to confirm it is safe to eat. One who tests drinks in this way is know ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به هر حال در هر صورت هر چه که بود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

drunk ( informal )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عنان کسی را به دست گرفتن/در اختیار داشتن کسی را کنترل کردن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. ( especially of an organization ) operating smoothly. "the ruling party's well - oiled political machine" 2. INFORMAL drunk. "I was pretty we ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با بردباری با حالت تسلیم به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

چهره در هم کشیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عتاب و خطاب کردن اخم و تخم کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راه خود را باز کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در محاوره: بزن بغل

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از فرهنگ پویا: ( در ارتباط با حیوانات ) تخم کشی محل تخم کشی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

1. جان تازه یافتن، زنده شدن، هیجان پیدا کردن The match came to life in the second half. مسابقه در نیمۀ دوم هیجان پیدا کرد. 2. دوباره فعال شدن The vo ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آهن موج دار، آهن کرکره corrugated roof بام موج دار ( بامی که با آهن موج دار پوشیده شده است. ) به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلاویز شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسب کرند ( قهوه ای مایل به زرد )