پیشنهادهای فرهاد سليماننژاد (١,٠٦٧)
به همین ترتیب
تحقیر کردن، کوچک شمردن، خوار کردن
ادا و اطوار، ادا و اتصول، ژست، قیافه
مناسبت
ذره ای
تا حد انزجار
متخیل، دارای تخیل خلاق
جامع نگر
توامان
مایه ور
متجلی
ظاهری
توالی، ترتیب
معیار سنجش
جمع بندی کردن
افکئدن، مثلاٌ throwing light: پرتوافکندن یا پرتوافکنی
از طرف دیگر
در یک کلام
مؤثر، ثمربخش، نتیجه بخش
قابل سرزنش، نکوهیدنی
در لفافه ی
جنجالی، پر سر و صدا
پایه، مبنا، اساس، شالوده، بنیاد
امر مسجل، امر مسلم، امر محتوم
تاریخ زدایی
دیرهنگام
امروزی، بِروز، جدید
دست به کاری زدن، شروع به انجام کاری کردن، غرق کاری شدن
مفهوم پردازی
سرآمد
هم سطح کننده
مفتخر شدن به
اختیار ( در جمع اختیارات )
از خواب غفلت بیدار شدن
فریبکارانه، حیله گرانه، حقه بازانه
ماجرا
ناپدید
شدت بخشیدن Adding to : تشدیدِ
مرحله
حال و هوا
فراخوان، دادخواست
تفویض
بی چون وچرا، مسلم، قطعی، محتوم، غیرقابل انکار، تردیدناپذیر
محتومیت
[نقشی را] ایفا کردن
از حیث
خلوص
روی آوردن
مایه
بی خویشتن