elliptically٢٠:٤٨ - ١٤٠٠/٠١/٢٥به طور مبهم و سربسته، با ابهام، با ایما و اشاره، غیرصریح، ناروشن
گزارش18 | 1
on the ground١٩:٣٦ - ١٣٩٩/١١/١٤conditions on the ground : شرایط موجود
گزارش7 | 1
halting١٥:٥٣ - ١٣٩٩/١١/١٣مقطع
گزارش9 | 1
rogue٢٢:٥١ - ١٣٩٩/١١/١١خودسر
گزارش21 | 1
devise٢٢:٣١ - ١٣٩٩/١١/١٠تدارک دیدن
گزارش16 | 1
lay٢٢:٠٧ - ١٣٩٩/١١/١٠نهفته بودن
گزارش14 | 1
redirect١٥:٣٩ - ١٣٩٩/١١/١٠بازگرداندن
گزارش5 | 1
credit with١٤:٢٠ - ١٣٩٩/١١/٠٩چیزی را به حساب کسی گذاشتن
گزارش12 | 1
invest٠١:٣٨ - ١٣٩٩/١١/٠٩سهم داشتن
گزارش12 | 1
march١٥:٠٣ - ١٣٩٩/١١/٠٧جولان دادن
گزارش12 | 2
amount١٧:٠٣ - ١٣٩٩/١١/٠٥به معنی چیز بودن
گزارش16 | 3
tonus١٩:٢٤ - ١٣٩٩/١١/٠٤کشش
گزارش2 | 1
contour١٨:٢٦ - ١٣٩٩/١١/٠٤کناره، حاشیه، لبه
گزارش14 | 1
tightly١٨:٠٣ - ١٣٩٩/١١/٠٤به طرز تنگاتنگی
گزارش9 | 1
blithely١٢:٢٠ - ١٣٩٩/١١/٠٤با بی قیدی، با بی خیالی، بدون دغدغۀ خاطر
گزارش2 | 1
sporting١٦:١٧ - ١٣٩٩/١١/٠٣سرگرم کاری بودن
گزارش9 | 1
nurturing١٧:١١ - ١٣٩٩/١١/٠٢در مقام صفت: بارور
گزارش9 | 1
tidily١٥:٤٧ - ١٣٩٩/١١/٠٢به ترتیب
گزارش7 | 1
trailblazing١٥:٠٢ - ١٣٩٩/١١/٠٢جریان ساز، دوران ساز
گزارش25 | 1
visuality١٩:١٤ - ١٣٩٩/١٠/٢٩ذهنیت سازی
گزارش5 | 1
contextualize١٨:٥٩ - ١٣٩٩/١٠/٢٦در بستر تاریخی/مادی/انضمامی قرار دادن
گزارش12 | 1
so to say١٨:٤٩ - ١٣٩٩/١٠/٢٦به اصطلاح
گزارش9 | 1
couch٠٠:٣٢ - ١٣٩٩/١٠/٢٠ارائه کردن/شدن
گزارش9 | 2
truncated٢٣:١٩ - ١٣٩٩/١٠/١٨مثله شده
گزارش7 | 1
produced١٩:٥٤ - ١٣٩٩/١٠/١٧برساخته
گزارش12 | 1
stigmatize٢٠:٢١ - ١٣٩٩/١٠/١٣تحقیر کردن، خوار و ذلیل کردن
گزارش9 | 1
deracinated١٥:١٤ - ١٣٩٩/١٠/١٢از ریشه کنده شده، بی بنیاد، بی اساس، بی رگ و ریشه
گزارش7 | 1
subtly١٧:٥٣ - ١٣٩٩/١٠/١١به طرز ظریفی، به طرز نامحسوسی، با ظرافت، نکته سنجانه، با دقت
گزارش46 | 1
invisible٠٠:٣٨ - ١٣٩٩/١٠/٠٤نامشهود
گزارش12 | 1
declined٢٠:٥٩ - ١٣٩٩/١٠/٠٣تقلیل یافته
گزارش9 | 1
torment١٥:٥١ - ١٣٩٩/١٠/٠٣مشقت
گزارش14 | 1
sadist١٥:٣٧ - ١٣٩٩/١٠/٠٣دیگرآزار
گزارش7 | 1
equally٢١:٣٢ - ١٣٩٩/١٠/٠٢علی السویه، بی طرفانه، بی غرضانه
گزارش7 | 1
pass through٢٠:٣٥ - ١٣٩٩/١٠/٠٢پست سر گذاشتن، گذراندن، متحمل شدن، رد شدن، عبور کردن، گذشتن
گزارش51 | 1