پیشنهادهای فائزه.ا (١٢٦)
متقاعد کردن مشتری به خرید بیشتر محصول یا خرید محصول گرانتر. Encouraging a customer to purchase a higher - end or more expensive product, or addition ...
معرفی و ارائه یک محصول برای متقائد کردن مشتری به خرید آن. Present or promote a product to potential customers with the goal of convincing them to bu ...
Contact a client again after a previous interaction to ensure progress or address any questions.
Attract or create potential customers who have shown interest in a company’s products or services.
The manosphere consists of online communities and influencers that promote the idea that emotional control, material wealth, physical appearance and ...
مذاکرات فشرده/ important and urgent discussions
از درد چهره درهم کشیدن
موضوعی برای تامل
رضایت دادن. Users must opt in to receive promotional emails from the company. کاربران باید برای دریافت ایمیل های تبلیغاتی از شرکت رضایت بدهند.
سه ماه آتی
دید کلی
متر نواری
آجر کاری شده، دیواره آجری
سیفون توالت
سرقت فرهنگی
آیین بت پرستی
مقدار یا تعداد زیادی. had she decided to join a rival, she would doubtless be earning a shedload of money
معنی محاوره ای: مقدار یا تعداد زیادی "the government had ploughed truckloads of money into this land"
صفحات زمین
Traffic: ترافیک، رفت و آمد، داد و ستد، معامله Trafficking: قاچاق Terrific: مهیب، ترسناک، فوق العاده
جذابیت بصری، جذابیت ظاهری
Sew: دوختن، خیاطی کردن Sewer: کانال فاضلاب، شبکه ی فاضلاب Sewage: فاضلاب
درد ناگهانی در بدن که معمولا موقع دویدن یا خندیدن زیاد رخ می دهد. a sudden, brief pain that can happen anywhere on the body.
انجمن مصرف کنندگان
انتخاب هوشمندانه
Unable: ناتوان، عاجز Enable: قادر ساختن، توانمند کردن
Round out: گرد کردن اعداد Round up: گرد کردن به سمت بالا Round down: گرد کردن به سمت پایین
سنجد، oleaster, silverberry
آداب و رسوم
زودتر ( پیش از موعد ) تماس گرفتن؛ phone somewhere, like a restaurant, before your appointment or before you go there.
ایده ی بکر
تضعیف روحیه کردن/ تو ذوق کسی زدن/ make someone less enthusiastic about something
dealing with people or problems in a severe or harsh way�: too strict or controlling. For example: If you are heavy - handed with an ingredient, yo ...
کیسه فریزر
Start doing sth in a determined or enthusiastic way
نداشتن حس بویایی. having no sense, or a limited sense, of smell.
درآمد اصلی، main source of money
پایه بودن، fostering communication
آرایش کردن. Wear makeup, put on makeup
کسی را سرمشق خود قرار دادن. If you follow someone's example, you behave in the same way as they did in the past, or in a similar way, especially beca ...
Take sb on a tour of a place
گیاهی خشک و کوهستانی که برگ های نازک، برنزی و بوی خاصی دارد. این گیاه در مناطق خشک غرب آمریکا متداول است و به عنوان یکی از مهمترین گونه های گیاهی در ...
ظاهر کهنه، قدیمی، فرسوده و مندرس
نشانه های غیر کلامی؛ non - verbal cues are types of communication using facial expressions, hand gestures or tone of voice, rather than speech, to sh ...
نام رمانی از چارلز دیکنز، آرزوهای بزرگ
Fence: نرده، حصار Hedge: پرچین
قطع کردن تلفن، to end a telephone connection
در مدت کوتاهی، خیلی زود، in the near future
اظهار نظر در مورد چیزی
اخراج شدن
If you say that the �joke� is on a� particular �person, you �mean �that that� person� has �tried� to make someone� else� look� silly �but has made hi ...
شوخی کردن با کسی A playful or lighthearted remark or comment made towards someone in a friendly or humorous manner; teasing or making fun of someone ...
تقلید کردن از کسی برای خنداندن مخاطب، ادای کسی را در آوردن An attempt at copying another person's manner and speech, etc. , especially in order to ma ...
شانسی ، وابسته به شانس Depend on chance or luck, rather than any skill or effort you make.
با کسی ارتباط برقرار کردن
اطلاعات جدیدی در مورد یک موضوع خاص به شخصی دادن. Tell somebody what he/she needs to know about something.
تفاوت ناجیزی
در ابتدا، اول از همه
اختلال تمرکز
برند برتر، محبوب، پیشرو
بازیکن پارالمپیک
وزیر ارشد
Legacy media: رسانه های قدیمی
Comic genius: نابغه ی طنز
like a cow dancing the twist on a rooftop: برای توصیف موقعیتی استفاده می شود که کاملا نا به جا، بی معنی و غیر منتظره به نظر می رسد.
Have a damped down immune system: سیستم ایمنی ضعیفی داشتن.
Short - term storage: حافظه کوتاه مدت Long - term storage: حافظه بلند مدت
چرت زدن، taking a nap
دی اکسید گوگرد
Statue: مجسمه، تندیس Status: وضعیت، حالت
Extinct: منقرض، منقرض شده Instinct: غریزه Insect: حشره
بیماری پوستی
I'm heading off now:دارم میرم دیگه.
کسی رو توی رودربایستی قرار دادن. If you put someone on the spot, � you cause them embarrassment or difficulty by forcing them at that moment to answ ...
We had a wild time: زمان معرکه ای داشتیم.
Alien feeling: حس بیگانه، حس غریب
Pinch to zoom in: فشار دادن برای بزرگنمایی
Badger sb into sth: پیله کردن به کسی، مدام از کسی بخوای یه کاریو انجام بده
Ingrain in sb's mind: در ذهن کسی نهادینه کردن
تشدید نیر وهای پلیس:Additional police enforcement
دید ضعیف
Be the same league as: در سطح کسی یا چیزی بودن، مشابه کسی یا چیزی بودن
Being attached to sb: به کسی وابسته بودن
کلید سازی
ماهیت ذهنی
Camping outdoors without a tent
بهم چسبیدن
کشوری با مشکل کم آبی
Write all the necessary information on a cheque, etc
Take a dive into sth:پرداختن به موضوعی
موی پر پشت
موی پر پشت
بارش برف به صورت افقی به جای عمودی، در هنگام وزش باد و طوفان شدید
Digestive process: فرآیند گوارش
Impressionist painting: نقاشی امپرسیونیستی
Most banks charge interest: بیشتر بانک ها سود دریافت می کنند.
مبصر کلاس: in some schools in the UK, an older student who controls the activities of younger students and helps them to obey the rules
The joy of giving: لذت بخشش
With a twinkle in eye: با برقی در چشمان
Telecommunications company: شرکت مخابرات
We roll into the winter: داریم وارد زمستون می شیم .
دوباره جمع آوری کردن، باز جمع آوری کردن
Highly likely: به احتمال خیلی زیاد
معلق ماندن در هوا
the girl on the half - shell: این عبارت برای توصیف زنی زیبا و جذاب استفاده می شود .
Stray into sb's arms: در آعوش کسی پرت شدن
BC onwards:قبل از میلاد
رابطه موقت برای گذران وقت
پارچه جناغی: پارچه ای در دوخت لباس های معمولی استفاده می شود.
اشک در چشم حدقه زدن، به سبب احساساتی شدن.
مشارکت عمومی
Striking a balance: برقراری تعادل
On - the - spot fine: جریمه در محل
Global reach: دسترسی جهانی
پلیس راهنمایی رانندگی
به صورت عامیانه معنی در برخی متون معنی "بستر" می تواند داشته باشد.
ناقص، سطحی
نفاست در هنر، به معنای بکارگیری خلاقیت و دقت در ایجاد تناسب بین اجزای مختلف هنر و اجرا، برای ایجاد تأثیر دل نشین در بین تماشاگران است.
سرهم کردن. در هنر، کلاژ به استفاده از قطعات مختلفی از مواد مانند کاغذ، پارچه، چوب و غیره برای ساختن نقاشی یا تصویری جدید اشاره دارد.
پارتیتور شامل نمادهای موسیقی مانند نت ها است که با کمک آن می توان قطعه های موسیقی را اجرا کرد. پارتیتور در تئاتر جزئیات اجرای عوامل مختلف نمایش را ب ...
درک و فهم شعور و احساسات دیگران
پِست، در مقابل عالی
مربوط به سنت نژادگرایی چینی است. اشاره به تبعیض نژادی دارد.
Come to grip with sth: کنار آمدن با چیزی
تاول
عاری از طنز و شوخ طبعی