پیشنهاد‌های فرشته عاج (٦٤٧)

بازدید
١,٥٠٠
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنر کردی ( به تمسخر و کنایه گفته می شود ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرف خاله زنکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسیار مناقشه برانگیز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نمونه تمام عیار یک مرد یا یک زن بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیلی خیلی کار دارم . سرم خیلی شلوغه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی امیدوار نباش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روزگار سختی شده

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گدا بازی دقت کنید به معنا و بافت کلمه در جمله تا گدابازی را گاهی ارزانی ترجمه نکنید. مثال You inherited your dad cheapness. گدابازی را از پدرت به ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهت بر نخوره همچنین no offense

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هیچ امیدی نیست. It's writing on a wall

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسمم را عوض می کنم. اگر فلان اتفاق بیوفته، من اسمم را عوض می کنم.

پیشنهاد
٠

اشتباه فکر می کنی سخت در اشتباهی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جبه نگیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیکی و پرسش

پیشنهاد
٠

تمایل عاشقانه داشتن نسبت به کسی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جون عمت آره جون عمت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حق کسی را کف دستش گذاشتن. I did her justice حقش را کف دستش گذاشتم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نفخ دارم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرت را بدزد. سرت را خم کن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زن باز خانم باز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساق ران مرغ

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیشتر با این ساختار به کار می رود امضای کسی را جعل کردن. He forged my signature امضام را جعل کرد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سالن اجلاس سالن اجتماعات

پیشنهاد
٠

احترام زیادی قائل بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درد زایمان کشیدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شهوت رانی این مفهوم در نظریه روانشناس فرانسوی ژاک لکان کاربرد گسترده ای دارد.

پیشنهاد
٠

اگر با مردم بد نشست و برخاست کنی، مانند آنها خواهی شد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادب نداری؟!

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توجه کسی را جلب کردن جالب توجه واقع شدن. مثال I've got got some news here to tickle your fancy. اخباری اینجا دارم که توجه شما را جلب می کند.

پیشنهاد
٠

آدم که قحط نیست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فکرشم نمی کردم.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیا در مورد این موضوع صحبت نکنیم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به یک سرط

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلاتکلیف گذاشتن. مثال You left me hanging بلاتکلیفم گذاشتی!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیلی خیلی خسته ام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واسه من رو منبر نرو واسه من سخنرانی نکن من را نصیحت نکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسیدن به جایی یا رفتن از جایی یا انجام کاری، ( کمی ) دیر تر از زمان پیش بینی شده.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بسیار دانا به زعم من بهترین معادل کلمه خبره است.

پیشنهاد
٠

در کار یا موقعیت جدیدی خودرا به خوبی جا انداختن و به خوبی شناساندن.

پیشنهاد
٠

تقریبا معادل من الان چه گلی به سرم بگیرم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مصلحت کسی را دانستن مثلا She knows her own interest. اون مصلحت خودش را میدونه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاغذ بازی و کارهای اداری پر دردسر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلشوره گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خودت را با. . . . . . سیر نکن. مثلا Don't fill up on bread خودت را با نون سیر نکن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

می دونم احمقانه رفتار کردم: اما لازم نیست اینقدر به روم بیارید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توی دردسر افتادن

پیشنهاد
٠

دیگر لطفی نداشتن به عنوان مثال It is no longer a matter of pleasure tome دیگر برایم لطفی ندارد.