پیشنهادهای فرشته عاج (٥٥٩)
هرچیزی به موقعش
زیروبم I know you inside out. من زیرو بم تو را می شناسم. من کاملا میشناسمت.
نقطه عطف
جرو بحث کردن. We crossed swords
نارو زدن You doubl crossed me. به من نارو زدی.
رسیدن به جایی یا رفتن از جایی یا انجام کاری، ( کمی ) دیر تر از زمان پیش بینی شده.
صدقه گرفتن صدقه قبول کردن
تقریبا معادل چراغی که به خونه رواست به مسجد حرومه
ظرف دو هفته عبارت by the end of به طول زمان اشاره می کند.
نمونه تمام عیار یک مرد یا یک زن بودن
تا ببینیم چی میشه
تا ببینیم چی میشه
فقط اهل شعار بودن طبل تو خالی بودن
چشم تنگ تنگ نظر
اختروش دورترین اجرام شناخته شده از منظومه شمسی
غذای مغذی و پر و پیمون
خراشیدن چیزی از روی سطحی غالبا جیزی که دوست نداریم روی سطحی باقی بماند. مثلا می خواهیم کاغذ دیواری های کهنه را از روی دیوار برداریم. Scrape the wall ...
هوایی شدن
شرایط سخت
همون آدم سابقی
معادل برگ چغندر در گویش عامیانه فارسی What am I, chopped liver من چیه ام، برگ چغندر؟
می فهمم. درکت می کنم.
یکی از معانی کلمه good وقتی قبل از اسم بیاید در ترجمه حسابی یا یک دل سیر است. You need a good rest به یک استراحت حسابی نیاز داری. یا She sat down a ...
چشمم آب نمی خوره احتمالش کمه
آدم که قحط نیست.
مسئله حیثیتی
گاهی می تواند موذیانه ترجمه شود. Loaded question سوال موذیانه
گاهی در نقش قید به معنی صادقانه است. I simply told them the truth. حقیقت را صادقانه به آن ها گفتم.
به عقیده من به نظر من
انتخاب بین بد و بدتر
به امید دیدار
حرف خاله زنکی
سر زدن Tanks for dropping by ممنون که سر زدی
You don't have what it takes این کاره نیستی You have what it takes این کاره ای یعنی می تونی از پیش بر بیای
اگر با مردم بد نشست و برخاست کنی، مانند آنها خواهی شد.
گاهی به معنی همدوره است.
گاهی دید بعد از فاعل به کار می رود. جمله هم سوالی نیست در ترجمه دقت کنید. معنی پاک یا کاملا میده. مثال. I did forget his birthday پاک تولدش را ...
اگر در مورد خداوند به کار رود خوفو خشوع. اگر در مورد انسان به کار رود، حساب بردن از کسی.
اگر در مورد خدا به کار رود، خوف و خشوع اگر در موردانسان به کار رود، حساب بردن از کسی.
از کسی حساب بردن در مورد خداوند یعنی ترس و خوف از پروردگار
یاس آور
قناعت توانگر کند مرد را
امتناع کردن
به جای very wide معمولا این صفت به کار می رود.
ضد حال یا ناخوشایند
دقیقا همان به عنوان مثال This is the very cellphone I want. این دقیقا همون گوشی تلفن همراه یه که می خواستم.
ماموران مخفی یا ماموران لباس شخصی
در زبان فارسی عامیانه معمولا از واژه ی صفرکیلومتر استفاده می کنیم. دقت کنید که این کلمه صفت نیست بلکه اسم است و قابل شمارش.
میتواند معادل اصطلاح بی خیال شدن باشد. برای مثال I wanted to tell her but then hung back. می خواستم بهش بگم ولی بعد بی خیال شدم یا منصرف شدم.
یکی از معانی این فعل پخش شدن خبر است. If news or information gets round, it is told to a lot of people.