تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ساق ران مرغ

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

دست و پنجه نرم کردن با

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هرچیزی به موقعش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

زیروبم I know you inside out. من زیرو بم تو را می شناسم. من کاملا میشناسمت.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

نقطه عطف

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جرو بحث کردن. We crossed swords

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نارو زدن You doubl crossed me. به من نارو زدی.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رسیدن به جایی یا رفتن از جایی یا انجام کاری، ( کمی ) دیر تر از زمان پیش بینی شده.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدقه گرفتن صدقه قبول کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تقریبا معادل چراغی که به خونه رواست به مسجد حرومه

پیشنهاد
٠

ظرف دو هفته عبارت by the end of به طول زمان اشاره می کند.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمونه تمام عیار یک مرد یا یک زن بودن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا ببینیم چی میشه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا ببینیم چی میشه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فقط اهل شعار بودن طبل تو خالی بودن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چشم تنگ تنگ نظر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اختروش دورترین اجرام شناخته شده از منظومه شمسی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غذای مغذی و پر و پیمون

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خراشیدن چیزی از روی سطحی غالبا جیزی که دوست نداریم روی سطحی باقی بماند. مثلا می خواهیم کاغذ دیواری های کهنه را از روی دیوار برداریم. Scrape the wall ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

هوایی شدن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

شرایط سخت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

همون آدم سابقی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معادل برگ چغندر در گویش عامیانه فارسی What am I, chopped liver من چیه ام، برگ چغندر؟

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

می فهمم. درکت می کنم.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٤

یکی از معانی کلمه good وقتی قبل از اسم بیاید در ترجمه حسابی یا یک دل سیر است. You need a good rest به یک استراحت حسابی نیاز داری. یا She sat down a ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

چشمم آب نمی خوره احتمالش کمه

پیشنهاد
٠

آدم که قحط نیست.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مسئله حیثیتی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی می تواند موذیانه ترجمه شود. Loaded question سوال موذیانه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گاهی در نقش قید به معنی صادقانه است. I simply told them the truth. حقیقت را صادقانه به آن ها گفتم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به عقیده من به نظر من

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انتخاب بین بد و بدتر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به امید دیدار

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرف خاله زنکی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

سر زدن Tanks for dropping by ممنون که سر زدی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

You don't have what it takes این کاره نیستی You have what it takes این کاره ای یعنی می تونی از پیش بر بیای

پیشنهاد
٠

اگر با مردم بد نشست و برخاست کنی، مانند آنها خواهی شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گاهی به معنی همدوره است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی دید بعد از فاعل به کار می رود. جمله هم سوالی نیست در ترجمه دقت کنید. معنی پاک یا کاملا میده. مثال. I did forget his birthday پاک تولدش را ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اگر در مورد خداوند به کار رود خوفو خشوع. اگر در مورد انسان به کار رود، حساب بردن از کسی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

اگر در مورد خدا به کار رود، خوف و خشوع اگر در موردانسان به کار رود، حساب بردن از کسی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

از کسی حساب بردن در مورد خداوند یعنی ترس و خوف از پروردگار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٩

یاس آور

پیشنهاد
٩٩

قناعت توانگر کند مرد را

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨١

امتناع کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

به جای very wide معمولا این صفت به کار می رود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠٠

ضد حال یا ناخوشایند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٧

دقیقا همان به عنوان مثال This is the very cellphone I want. این دقیقا همون گوشی تلفن همراه یه که می خواستم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

ماموران مخفی یا ماموران لباس شخصی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩٠

در زبان فارسی عامیانه معمولا از واژه ی صفرکیلومتر استفاده می کنیم. دقت کنید که این کلمه صفت نیست بلکه اسم است و قابل شمارش.