پیشنهادهای فرشته عاج (٥٥٩)
نیای کلاه رفته سرت. بیای خیلی خوش می گذره.
حق کسی را کف دستش گذاشتن. قاطعانه برخورد کردن با کسی
حق کسی را کف دستش گذاشتن. I did her justice حقش را کف دستش گذاشتم.
آدم ابرومند آدم موجه و درست
انسان آبرومند. آدم با اخلاق و درست
تنها کاری که باید بکنی اینه که. . . . تنها کاری باید انجام بدهید این است که. . . .
به گند کشیده شدن
سلام به روی ماهت.
ناچیز جلوه دادن
کارم تمومه فاتحم خونده ست.
حامله بودن تر جمه مناسب تریست. چون این اصطلاح غیر رسمیت.
اگر جسارت نباشه
از شیر مرغ تا جون آدمیزاد
اسائه ادب
اینطوری به به نظر میاد.
نقص مادرزادی
چه با شکوه
باید که
باید که. . . . . بود مثلا There has to be kind باید که مهربان بود.
از شانس
بر حسب اتفاق
حودسرانه
حرف حرفمنه
شخصی با همت بالا
اهل عمل عملگرا
تا موقعی که من هستم ( مسئولم ) اجازه نمی دم.
به قاعده و صحیح
در نطفه خفش کن
فراری درجه یک تحت تعقیب
مفت خور، بی عار
استاد مدعو
آروم باش
با بی اعتنایی تمام
غذا کشیدن. مثلا: Make me a plate برام غذا بکش یا I'll make you a plate برات غذا می کشم.
پیاز داغش را زیاد کردن، یا به گفتار اغراق بخشیدن،
هرگز به کم راضی نشو
به کم راضی شدن
برام دعا کنید.
به یک سرط
اما به یه شرط
دنبال چیزی رفتن You have to go for باید بری دنبالش ( البته تلویحا یعنی باید کمی سماجت نشون بدی )
ای وای! برای بیان تعجب یا شوکه شدن از چیزی به کار می رود، اما این تعجب یا شوکه شدن لزوما متبت نیست.
تو بردی وقتی بعد از بحث در مورد موضوعی این عبارت به کار می رود؛ یعنی اعتراف می کنیم که طرف مقابل درست می گوید. یا محق است.
حس می کنم دارن درباره من حرف می زنند.
در حد نو وقتی درباره وسایل حرف می زنیم، در حد نو ترجمه می شود.
کنار کشیدن
بسیار دانا به زعم من بهترین معادل کلمه خبره است.
ساق ران مرغ
دست و پنجه نرم کردن با