پیشنهادهای فرشته عاج (٥٥٩)
دیگر لطفی نداشتن به عنوان مثال It is no longer a matter of pleasure tome دیگر برایم لطفی ندارد.
جواب قانع کننده
War torn
قسطی پرداخت کردن
No down payment پیش قسط نداره
همخوان با خود. هنگامی که یک اختلال روانی با ایگوی فرد همخوان باشد و فرد به وجود اختلال روانی خود بینش نداشته باشد یا ببینشش ضعیف باشد؛ یا به عبارت س ...
بی عرضه نبودن He is no slouch اون بی عرضه نیست.
شوخی خرکی کردن با کسی این عبارت با حرف اضافه on به کار می رود. Pull a prank on someone
اخراج شدم.
سال خوبی داشته باشید.
توی دردسر افتادن
نه تا زمانی که من هستم یا من نظارت می کنم. یا حتی تلویحا یعنی نه تا زمانی که من مسئول هستم. در واقع یعنی تا زمانی که من هستم اجازه نمی دهم و این عب ...
گاهی به معنای فیصله دادن است.
می دونم احمقانه رفتار کردم: اما لازم نیست اینقدر به روم بیارید.
وقتی می خواهیم به کسی عامیانه بگوییم که مزاحمت نمی شم، از این عبارت استفاده می کنیم. I'll get out of your hair
خودت را با. . . . . . سیر نکن. مثلا Don't fill up on bread خودت را با نون سیر نکن.
دلشوره گرفتن
کاغذ بازی و کارهای اداری پر دردسر
مصلحت کسی را دانستن مثلا She knows her own interest. اون مصلحت خودش را میدونه
معادل عبارت اگر پاش بیوفته
اگر انتقاد درست و بجایی ازت می کنن، اون انتقاد را بپذیر.
تقریبا معادل من الان چه گلی به سرم بگیرم.
ببین دلت چی میگه
دست بردار بس کن
اگر منظورم را متوجه بشی
بدون رودربایستی و بی پرده حرف زدن
بدون رودربایستی حرف زدن
پیشنهاد مغرضانه
مغرضانه
سرعقل امدن مثلا He finally brought to reason اون بالخره سر عقل اومد.
عیبنذ ناراحت نباش
بیا یه قراری بزاریم در حالت گذشته We made a pact ما یه قراری گذاشتیم.
مرده شورت را ببرن برای مثال The plague an both your houses مرده شور جفت تون را ببرن
وقتی از چیزی تجربه کافی ناخوشایند داریم و دیگه علاقه ای به اون موضوع یا موقعیت یا کار مورد نظر، نداریم، از این اصطلاح استفاده می کنیم.
تمامی جیزی که با چیز دیگر مرتبط است
فقط ادعا داری
قال قضیه را کندن
هم راستا بودن
بدون علاقه
هیچ علاقه مداشتن حتی کمترین علاقه ای نداشتن
هیچ علاقه ای نداشتن
جوگیر شدن
در برخی موار، قائم به ذات، ترجمه مناسب تری است.
در خطر بودن
هر کسی که بویی از انسانیت برده باشد.
تحقیر