پیشنهادهای QS (١٥٧)
صدائی را بوسیله پوشش یا مانع یا ایجاد سروصدای جانبی، نامفهوم کردن.
مرموز و پیچیده دشوار و مستلزم دقت زیاد گنگ و سردرگم کننده دغلکارانه و نیرنگ آمیز آدم دغلباز و آب زیرکاه
انبار کردن و ذخیره چیزی برای روز مبادا
to get something کسب کردن حاصل کردن فراهم آوردن نائل آمدن بدست آوردن
شیوه نامه دستورالعمل مقررات آئین نامه منشور
۱. در بریتانیا: یک رقابت یا بازی یا مسابقه که بین افراد برگزار میشود که طی آن شرکت کنندگان باید به سوالاتی پاسخ دهند. ۲. در امریکا: یک امتحان کوچک و ...
معاهده و پیمان نامه ای که میان سران کشورها و دولتها بسته میشود.
۱. تغییر کردن یا شخص دیگری را وادار کردن به تغییر. ۲. لباسی را در جهت بهتر و مناسبتر شدن دستکاری کردن.
مغلوب و دفع کردن کسی یا جریانی که در مقابل شما قد علم کرده. در محاوره گاهی معنی خودارضائی هم میدهد در مورد جنس مذکر.
۱. شروع و آغاز یک همایش یا گفتگو یا مسابقات ورزشی و . . . ۲. اخراج و برکناری، عذر کسی را خواستن.
طرح ریزی عملیات عمرانی و صنعتی و غیره بوسیله نوشتار و عکس و. . .
نیروی جسمی و روحی که به شما کمک میکند فعالیتهایی را برای مدت طولانی و بدون خستگی انجام دهید.
سر به آسمان سائیدن قیمتها و همچنین بهای خدمات.
دست رد بر سینه کسی زدن روی خوش نشان ندادن و طرد کردن
عصا قورت داده. حالتی که در آن شخصی آگاهانه و توأم با نخوت، با سر و گردن افراز کرده و سینه جلو داده ( بطور اغراق آمیز ) راه می رود.
احساسی که توأم با آسودگی خیال و سلامتی و شادی باشد
حین یک گفتگو یا سخنرانی یا در یک نوشتار، به مطلب خاصی اشاره کردن
غضبناک آماده مخالفت و برخورد شدید و خصمانه
به بخشهای جداگانه تقسیم کردن افتراق تشتت
شیوه نامه دستورالعمل آئین نامه منشور
فاسد دارای شخصیت خراب و معیوب کسی که میل به انحراف دارد
تخس شیطون بدذات
دگردیسی تغییر شکل جهش یافتن
دارای قوه ادراک بالا دارای گیرائی و هوش و فراست در برابر مسائل پیچیده
تجربه های خیلی ناخوشایند و جانکاه و عذاب آور
مُدَمَّغ
وهم آلود ترساننده دارای حواشی پنهان و رازآلود و در عین حال خوفناک
سوء تفاهم عدم درک درست قوه ادراک ضعیف و ناکارا
۱. جا دادن. گنجاندن ۲. تحمل نظرات و عقاید دیگران و کنار آمدن با آنها
دلکش مسحور کننده فریبا افسون کننده
امداد کمک رسانی یاری رساندن دستگیری و تعاون
بنیان رکن پایه و اساس
مسامحه جدی نگرفتن تساهل
اهلی کردن رام کردن دست آموز کردن
سکنی گزینی یکجانشینی استقرار
حاصل خیز پرثمر بارور دارای پتانسیل تولید انبوه
واضح متمایز مشهود
گله و شکایت و غرولند
سین جیم کردن استنطاق
سین جیم کردن
کفتر
در مثال زیر were معنی "اگر" می دهد: "Were this world worth a wing of a mosquito in the sight of Allah, He would not have given the disbeliever a drin ...
"It's not the eyes that are blind, but the hearts. "
"Were this world worth a wing of a mosquito in the sight of Allah, He would not have given the disbeliever a drink of water thereof. " "Authentic Had ...
"Were this world worth a wing of a mosquito in the sight of Allah, He would not have given the disbeliever a drink of water thereof. " "Authentic Had ...
متعلق به آن. وابسته به آن. از آن "Were this world worth a wing of a mosquito in the sight of Allah, He would not have given the disbeliever a drink o ...
"Were this world worth a wing of a mosquito in the sight of Allah, He would not have given the disbeliever a drink of water thereof. " "Authentic Had ...
"Authentic Hadith" "Were this world worth a wing of a mosquito in the sight of Allah, He would not have given the disbeliever a drink of water thereo ...
"Were this world worth a wing of a mosquito in the sight of Allah, He would not have given the disbeliever a drink of water thereof. " "Authentic Ha ...
"It's not the eyes that are blind, but the hearts. "