پیشنهادهای Shirinbahari (١,٠٣٨)
فرار از قانون
قهقه. خنده ی بلند We guffawed at what Graham had written.
واقع در طرف مقابل زمین
سفر طولانی و پیاده
ادویه جات
بذله گویی مزاح
لطیفه گویی. شوخی
کند. بازدارنده
بن بست. بحث نافرجام This way leads to cul de sac .
دماغ شناسی This one relate to our rhinology section.
جلسه ی محرمانه This conclave is too serious for . our community
تنگنا ترس the small stuffy room had begun to give him claustrophobia
آتش سوزی There is a huge conflagration on the westcoast.
زیان بار he is engrossed in his work to the detriment of his married life
دروغگو I did not know you are so . mendacious
زیادن نخوردن و آشامیدن . She is such an abstemious person
حدس. فرضیه
نوآموز. بی تجربه
واضح. آسان فهمیدن You must write in a clear and lucid style.
کسل کننده و عادی. جالب نبودن The reality, however, is probably more prosaic.
خیلی هیجان زده و علاقه مند I'm really pumped about this opportunity.
برو گمشو تنهام بذار. برو بمیر
آره خودشه. ایول
ریسک کردن به امید نتیجه ی خوب
به تدریج چیزی را دوست داشتن I hated his music at first, but it grows on me.
فراتر از درک. نفهمیدن
شکست. ناموفق
اهمیت ندادن
تقدیر از همکاری کسی. شناخت خصوصیت مثبت در کسی
علاقمند شدن به چیزی
جست و جوی ناموفق و وقت هدر دادن
انرژی یا احساسات ابراز نشده برای مدتهای زیاد Years of pent up anger and frustration
کارمندان ساده That's the problem with you rank and file people.
درک و توافق با هم دیگر
حداقل یه کمی از حرفاشا را قبول دارم. بدم نمی گه. یه کمی حق با اونه
تصمیم یا کاری فوری
مسافر قاچاقی. مسافر پنهان شده در هواپیما و قطار. . . Stowaway found on plane
ناگهانی چیزی را فهمیدن, یا کشف کردن
به دقت مطالعه کردن A girl with long hair is poring over a map
رئیسی که از موقعیتش به طور ناعادلانه استفاده می کند تا از دیگران چیزی که می خواهد بگیرد.
الان انجامش می دم I'll get right on this
از موضوعی به موضوعی پریدن
موفقیت درانجام کار سخت. از پسش برآمدن
لیست آرزو ها. کارهای قبل از مرگ
بی وقفه و بدون تردید
معمولی. نه چیز خاصی
شورشا در آوردی. خیلی گندش کردی Steady on! That bottle’s got to last all night.
چیزی خیلی مهمی نیست
No longer be able to do sth well
قول شریف