پیشنهادهای Shirinbahari (١,٠٣٨)
دور انداختن. از شر چیزی خلاص شدن
هدر دادن پول یا زمان
راه حل. پیدا کردن راهی برای پایان بحث
از اول شروع کردن
بارش سنگین The rain was pelting down
دماغم گرفته
جلب توجه نکردن. آفتابی نشدن
با عقل جور در نمیاد
برای کاری ساخته شدن
کسی را در بازی یا جنگ یا بحث شکست دادن طرف را قیمه قیمه کردن
بیا شرو ور تحویل هم ندیم.
چغلی نکن
قبول دارم.
موافقم. قبول دارم
راه را باز کنید
این قدر به رخ ما نکش
کلکمون کندست. کارمون تمومه. می میریم
مجازات بسیار کم
مسئله بغرنج. معمای پردردسر
حمایت کردن از یک نظریه. موافقت. حمایت مالی. در پرداخت سهیم شدن Subscribe to the view or belief
مصمم برای انجام کاری مخصوصا کار بد
غیرممکنه این اتفاق بیفتد. حق شرکت در مسابقه را نداشتن
فلانی شخصیت خاصی داره. فلان شرایط ویژگی خاصی دارد. I'd had him pegged as a troublemaker.
DEAD ON ARRIVAL از قبل مرده
بفرما. هر کاری می خوای بکن
سریع کسی را برانداز کردن. نگاه اجمالی به کسی کردن
کاری که به تلاش. منابع و توجه زیادی نیازمند است.
تو ذوق کسی زدن. دوره ی خوشی و موفقیت ناگهانی به پایان رسیدن.
منم همین طور. Me too. So do I
همکاری گروهی مورد نیازه
سالم. تعمیر کردن You have been made whole خوب می شی
پول بسیار ناچیز
به سختی به هدفی رسیدن
لِمش دستت میاد. To learn how to do sth
روش مورداستفاده
باور عامه. نظر مردم
کار روزمره و خسته کننده انجام دادن. تلاش کردن
حساب کردن
صبور باش. منتظر بمون
امید واهی
بسیار هیجان زده. بسیار مشتاق
به طور جدی کاری را آغاز کردن
چاره ی دیگری نداشتن I 'll take it as a last resort
توصیه گرفتن از متخصص دیگری
گرسنه
قنادی chocolate and fudge are made daily at the village confectionery
having a red or flushed complexion. "a stout man with a florid face"
کلاه برداری government waste has bilked the taxpayer of billions of dollars"
افشاگر. هوچی Being a muckraker is considered sleazy
سرگرمی