تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

زدودن چیزی، I dip the quill and tap it twiceon the edge if the dish to knock iff the excess ink. قلم را در جوهر فرو می برم، دو بار آن را به لبه ی ج ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

تقصیر متوجه منه، من مقصرم، گناهش گردن منه

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

با اختلاف زیاد By a narrow margin با اختلاف کم یا اندک

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

با اختلاف کمی

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

اگر آب وهوا اجازه دهد

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

لازم الاجرا، الزام آور، تهعدآور، لازم الاتباع

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

بی خود نیست که بی جهت نیست که الکی نیست که There's a reason why people trust him الکی نیست که مردم بهش اعتماد دارن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

الکی نیست No wonder he's famous الکی که معروف نشده

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

Not for nothing did they call him master of none بی خود نیست که هیچکاره صداش می کنن

پیشنهاد
٠

بی جهت نیست که

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

در متون قدیمی به معنای خواسته، خواهش وتمنا است: If I could ask him for any boon, what would it be؟

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

موهبت، نعمت، مزیت Be boon for/to sb/sth برای کسی یا چیزی موهبتی/نعمتی بودن

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

فیریوتراپی است که به physiotherapy هم به کار می رود

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

رابطه ی جنسی همان physical love است

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

معاینه ی جسمی و پزشکی

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

مشکلات و ناراحتی های جسمی و اندامی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلبه ی سوییسی خانه ای که دارای چا چوبی به شکل حرف A است

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کردار Good deeds کردار نیک

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زبان آموز

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کارآموزی کردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کارآموزی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

از ترکیب let alone در جمله برای بیان مفهومِ �… چه رسد به ( اینکه ) � یا �. . . جای خود دارد� یا �. . . پیشکش� استفاده می کنیم. ☚ بخش اول جمله ( یعن ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برای نشان دادن برتریِ عددیِ چیزی نسبت به چیز دیگر - علاوه بر استفاده از more و than در ساختارِ معمولِ تفضیلی - می توانیم از فعل outnumber هم استفاده ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ی have را در حالت فعلی می شناسیم ولی شاید ندانیم که این کلمه حالت اسمی هم دارد و به صورت the haves یعنی ثروتمندان، پول دارها، اغنیا، داراها یا ح ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ی have را در حالت فعلی می شناسیم ولی شاید ندانیم که این کلمه حالت اسمی هم دارد و به صورت the haves یعنی ثروتمندان، پول دارها، اغنیا، داراها یا ح ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ی have را در حالت فعلی می شناسیم ولی شاید ندانیم که این کلمه حالت اسمی هم دارد و به صورت the haves یعنی ثروتمندان، پول دارها، اغنیا، داراها یا ح ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

کلمه ی have را در حالت فعلی می شناسیم ولی شاید ندانیم که این کلمه حالت اسمی هم دارد و به صورت the haves یعنی ثروتمندان، پول دارها، اغنیا، داراها یا ح ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در مواردی، زمانی که فعل to be در کنار فاعلِ پوچ واژه به کار می رود، هنگام ترجمه، به صورت "بودن" و مشتقات آن به فارسی برگردانده نمی شود بلکه لازم است ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در مواردی، زمانی که فعل to be در کنار فاعلِ پوچ واژه به کار می رود، هنگام ترجمه، به صورت "بودن" و مشتقات آن به فارسی برگردانده نمی شود بلکه لازم است ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در مواردی، زمانی که فعل to be در کنار فاعلِ پوچ واژه به کار می رود، هنگام ترجمه، به صورت "بودن" و مشتقات آن به فارسی برگردانده نمی شود بلکه لازم است ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

🔳 کلمه ی /haunt� /hɒːnt در حالت فعلی حداقل دو معنی دارد: ◼️به معنیِ جن زده شدن یا روح زده شدن یک مکان است، یعنی علی الادعا ارواح یا اجنه در آن مکان ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جن زده شدن یا روح زده شدن یک مکان

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سر صحنه ی فیلم، در لوکیشن They first met on the set of the Star . Wars. آن ها اولین بار یکدیگر را سر صحنه ی فیلم جنگ ستارگان ملاقات کردند

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هنگامی که برگشت، وقتی برگشت، به محض اینکه برگشت

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خود را جمع وجور کردن، بر اعصاب خود مسلط شدن، بر احساسات خود مسلط شدن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

?What did you find where چی رو کجا پیدا کردی؟

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیوسته

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

I want to get off here. می خوام اینجا پیاده شم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تمام شدن چیزی و ته کشیدنش We are running out of milk شیرمون داره تموم می شه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

You have the guts تو جیگرشو داری

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

منقبض کردن فک، He sets his jaw, when he's troubled. وقتی دلواپسه فکش رو منقبض می کنه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بچه مثبتِ حرف گوش کنِ دست ازپاخطانکنِ رواعصاب

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معنای صریح آن آتش گرفتن، دچار آتش سوزی شدن است. اصطلح زبانی نیز هست به معنای: عالی بودن، موفقیت، درخشیدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

ضربه ی جانانه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Good hit ضربه ی جانانه

پیشنهاد
٠

بدون فکر چیزی رو قبول کردن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مویی که بافته شده

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوک نخ ریسی دستی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢

پیرپسر