پیشنهادهای گیتی (٢٥١)
گور به گور شدن
به سرای باقی شتافتن
به ملکوت اعلی پیوستن
مربا و ترشی He bought fruits and vegetables for preserves. برای مربا و ترشی انواع میوه و سبزبجات خرید.
کهولت سن
به طور نامحتمل، به نحو غیرمنتظره، بعید است که
متواضع، محقر، دون پایه A humble man مرد متواصع A humble house خانه ی محقر A humble clerk کارمند دون مایه
از درد به خود پبچیدن
به وعده و قول خود عمل کرد
مفاهیم عمیقی را به زبانی ساده بیان می کند
فی نفسه، از اساس، به خودی خود
1️⃣ Out of 📌 نقش: �حرف اضافه/ preposition� 📌 معنا: �بیرون از. . . ، خارج از. . . � 📌توضیح: این رایج ترین معنای قید مذکور است. Example: He walked ...
که دیگر جای خود دارد
مرگ تدربجی
کنایه از چُسیدن
کنایه از چُسیدن
مخفف silent but deadly کنایه از چُسیدن
یه بی صدا ول دادم. یا همان چُسیدن
حله
در باطن در مقابلِ outwardly به معنای در ظاهر
به نشانه ی دفاع یا حمایت
باقصد خاصی با هدف مشخصی
به مبارکی و میمنت
به قصد کمک
به وفور
بنا به مصلحت
بابیانی شاعرانه، به قاعده ی شاعری
برحسب عادت برحسب معمول
با بیانی پرطمطراق
با بی پروایی با صراحت لهجه
با شکیبایی
از سر لطف و عنایت
از روی استیصال
از دید اداری
از روی بی ارادگی
از ته دل
از بد حادثه، از بخت بد
برحسب تصادف، قضاقورتکی
رفته رفته، بتدریج
جسته گریخته، کشکی کشکی، الابختکی
آمرانه
شتابان
دروغکی
نفس نفس زنان
می توان گفت که