پیشنهادهای گیتی (٢٩٢)
این که حساب نیست
همان hands on hips یا setting fists against hips است به معنای دست ها روی کمر گذاشتن یا دست به کمر شدن
دست به کمر شدن
لا اله الله، خدایی جز خدای یگانه نیست
آهش منو گرفت
آهش منو گرفت
جایزه ی خوش حسابی
ساده نیست، راحت نیست
صبر پیشه کن
تو حرف آخر رو می زنی
تا آب ها از آسیاب بیفتد
این کار راستِ کار خودمه
خود را سبک کردن ( معمولا با گریه )
کاری که فی البداهه انجام شود و برای انجامش وقت صرف نشده باشد
An old freindship دوستی دیرینه An old building ساختمان قدیمی An old book کتاب کهنه
مطابق با، متناظر با
این واژه وقتی بعد از اسم بیاید به معنای 'جا' است. مانند: Umbrella stand جا چتری Lamp stand جا چراغی
معمولا، اغلب، بیشتر
مثلث، سه گانه
نام . . . را . . . گذاشتن . . . را . . . نامیدن
بدون دخالت عامل بیرونی، به نحوی خودانگیخته
موسوم به
در همان رمان
در Around the same time در همان زمان
در عین حال
چیزی را کنار گذاشتن، فاصله گرفتن از چیزی
جیگر، جنم You have the guts تو جیگرش رو داری
باز کردن بسته ی سس ها یا هر فرآورده ای که در بسته های کاغذی بسته بندی شده ن
باز کردن در ظرف سس کچاپ
ارثی بودن چیزی در خانواده Hair loss runs in my family ریزش مو توی خانواده ی من ارثیه
Always
همواره
برخلاف انتظار، در کمال تعجب
خیلی عجیب است که شگفت اینکه
خیلی خنده دار است که عجیب آنکه
جالب اینکه
بداهه نوازی
To make someone remember something to do These girls constantly have to be reminded about their chores فرقش با Remind someone of something or somebo ...
هوس چیزی رو کردن I have a craving for tea هوس چای کردم
تو روی She said irrelevant words in front of me حرف های نامربوطی تو روم زد
گور به گور شدن
به سرای باقی شتافتن
به ملکوت اعلی پیوستن
مربا و ترشی He bought fruits and vegetables for preserves. برای مربا و ترشی انواع میوه و سبزبجات خرید.
کهولت سن
به طور نامحتمل، به نحو غیرمنتظره، بعید است که
متواضع، محقر، دون پایه A humble man مرد متواصع A humble house خانه ی محقر A humble clerk کارمند دون مایه