تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در لحظه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هرچه بگویم کم گفته ام. مثلا: I cannot overstate the importance of your role here. اینجا هرچه در باره ی اهمیت نقش تو بگم کم گفتم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راس ساعت At 5 o'clock راس ساعت ۵

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

علنی کردن، فاش کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علنی شده، فاش شده

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جسارت نباشه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشنگ

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

آشناپنداری، قبلا دیده شده، در اثر بروز اشتباه در فرایند حافظه ی انسان رخ می دهد و مغز تجربه ی فعلی شما را با خاطراتتان اشتباه می گیرد و هیچ ربطی به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Immediately

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یه چیزی یه جایی مد بودن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در رابطه بودن We are a thing ما توی رابطه هستیم

پیشنهاد
٠

علاقه ی شدید داشتن به چیزی

پیشنهاد
١

علاقه ی شدید به کسی داشتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نسخه ی بدل

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جدایی عاطفی، قطع رابطه ی عاطفی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چشم دوختن به کسی یا چیزی، چشم برنداشتن از کسی یا چیزی، چهارچشمی مراقب کسی یا چیزی بودن.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مراقب بودن، پاییدن، پیگیر بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دنباله رو بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

تودار بودن، در لاک خود بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

آب به آسیاب ریختن، دامن زدن، تشدید کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در رایانه به معنای فرمان است

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باکرگی جنسی، اخلاق جنسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متر کردن پیاده روها ( به دنبال چیزی ) ، گز کردن پیاده روهادر پی چیزی یا کسی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیش از حد تحمل در منجلاب فرک رفتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

به نفع کودک، مناسب کودک،

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

maintain open communication or keep the channels of communication available. Stay in youch

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

تابع قوانین

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فروپاشی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خاموش باش شبانه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی وقت، زمان نامناسب

پیشنهاد
٠

در باره ی مسائلی به توافق رسیدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اجازه دادن به کسی تا کاری را که می دانیم چالشی است انجام دهد و بعد عواقب آن را تجربه کند.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماحصل

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرد به فرد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدون تجهیزات الکترونیکی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احتراق خود به خود، احتراق ناگهانی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دادن نقش والدگری به فرزندان

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تاحدودی، تا درجه ای، تا یه سطحی، قدری

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

همه نوشتن در معرض قرار دادن و چیزهایی مشابه این. اما این جمله رو جطور معنی می کنید: If you can't make him choose God, you can expose him to God. ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معمولا

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

دست به کاری زدن، دست به کار شدن، بنیادن نهادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آزادی مشروع

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بناست کاری انجام گیرد They are meant to affect your teen's future. بناست آینده ی فررند نوجوانتان را تحت تاثیر قرار دهند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انعطاف پذیری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زحمت داشتن. کار بردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی کردن دو چیز Put your saying and doing together حرف و عملت را یکی کن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آینده نگری

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مسلط بودن بر جیزی مثلا I really want you to get hold of your behabior واقعا دلم می خواد به رفتارت مسلط باشی.