پیشنهادهای گیتی (١٢٨)
در لحظه
هرچه بگویم کم گفته ام. مثلا: I cannot overstate the importance of your role here. اینجا هرچه در باره ی اهمیت نقش تو بگم کم گفتم.
راس ساعت At 5 o'clock راس ساعت ۵
علنی کردن، فاش کردن
علنی شده، فاش شده
جسارت نباشه
مشنگ
آشناپنداری، قبلا دیده شده، در اثر بروز اشتباه در فرایند حافظه ی انسان رخ می دهد و مغز تجربه ی فعلی شما را با خاطراتتان اشتباه می گیرد و هیچ ربطی به ...
Immediately
یه چیزی یه جایی مد بودن
در رابطه بودن We are a thing ما توی رابطه هستیم
علاقه ی شدید داشتن به چیزی
علاقه ی شدید به کسی داشتن
نسخه ی بدل
جدایی عاطفی، قطع رابطه ی عاطفی
چشم دوختن به کسی یا چیزی، چشم برنداشتن از کسی یا چیزی، چهارچشمی مراقب کسی یا چیزی بودن.
مراقب بودن، پاییدن، پیگیر بودن
دنباله رو بودن
تودار بودن، در لاک خود بودن
آب به آسیاب ریختن، دامن زدن، تشدید کردن
در رایانه به معنای فرمان است
باکرگی جنسی، اخلاق جنسی
متر کردن پیاده روها ( به دنبال چیزی ) ، گز کردن پیاده روهادر پی چیزی یا کسی
بیش از حد تحمل در منجلاب فرک رفتن
به نفع کودک، مناسب کودک،
maintain open communication or keep the channels of communication available. Stay in youch
تابع قوانین
فروپاشی
خاموش باش شبانه
بی وقت، زمان نامناسب
در باره ی مسائلی به توافق رسیدن
اجازه دادن به کسی تا کاری را که می دانیم چالشی است انجام دهد و بعد عواقب آن را تجربه کند.
ماحصل
فرد به فرد
بدون تجهیزات الکترونیکی
احتراق خود به خود، احتراق ناگهانی
دادن نقش والدگری به فرزندان
تاحدودی، تا درجه ای، تا یه سطحی، قدری
همه نوشتن در معرض قرار دادن و چیزهایی مشابه این. اما این جمله رو جطور معنی می کنید: If you can't make him choose God, you can expose him to God. ...
معمولا
دست به کاری زدن، دست به کار شدن، بنیادن نهادن
آزادی مشروع
بناست کاری انجام گیرد They are meant to affect your teen's future. بناست آینده ی فررند نوجوانتان را تحت تاثیر قرار دهند.
انعطاف پذیری
زحمت داشتن. کار بردن
یکی کردن دو چیز Put your saying and doing together حرف و عملت را یکی کن
آینده نگری
مسلط بودن بر جیزی مثلا I really want you to get hold of your behabior واقعا دلم می خواد به رفتارت مسلط باشی.