پیشنهادهای محمد حاجی (٥٦٩)
به این صورت به این شکل به این ترتیب
نظم حقوقی قاعده محور نظم حقوقی مبتنی بر قواعد
درجه یک سطح اول
ترویج دادن ( فعل )
انجامیدن به . . .
علم اصول
علاوه بر این
نه بلعکس، نه برعکس
دیانت، فرامعناشناسی
پیش فرض گرایی
اما همچنین، و نیز. . .
غیرر واقعی
توجه کردن، مد نظر داشتن
رها، بی مهار، بی قید و بند
a rather bold: نسبتا جسورانه
تقریبا جسورانه؛ نسبتا جسوانه
فرضی، ضد واقعی
عملکرد استدلالی
ابعاد یا زوایای پنهانی و ناشناخته یک حوزه فکری یا جغرافیایی
نقطه کور، نقطه خاکستری
استدلال حقوقی
تکراری، کسل کننده
به طور تحقیرآمیز
کسل کننده
کارآموز؛ کارورز
به ضرر یا زیان چیزی
مفروض؛ فرض شده posited principles: اصول فرض شده
نوع متفاوت؛
مرتبط؛ هم ریشه
معتقد بودن به چیزی؛ باور داشتن به چیزی
به این معنی که
پرداختن به چیزی یا کاری
مستقر بودن در . . . .
سنجشی
سازه ای؛ سازه وار
حمایت؛ پشتیبانی
پرداختن به . . . .
منبع دانش
ظهور کردن
عزیز
آزادی ( لاتین )
فرمان راند و یا حکومت کردن ( یونانی )
فرمان راندن یا حکومت کردن ( یونانی )
وضعی که در آن شهروندان بتوانند بی آنکه کسی فرمان براند و بی آن که فرقی بین فرمانروایان و فرمانبرداران وجود داشته باشد، با هم زندگی کنند.
تساوی در برابر قانون
کودکان، نوجوانان، نسل نو، نوآمدگان ( لاتین )
امور عامه، امر همگانی، خیر عموم، ( مرکب از دو واژه لاتینی res به معنای شیء، امر و یا موضوع و واژه publica به معنای همگانی یا عامه )
ماورایی، فراجهانی ( لاتین )
احیای ( دینی )