پیشنهاد
٠

بدون شکستن تخم مرغ نمی توانید املت درست کنید ( ضرب المثل ) و معادل فارسی آن : هر کی خربزه میخوره، باید پای لرزش هم بشینه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Afflictive aspects of punishment جنبه های دردناک یا عذاب آور مجازات

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دردناک

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عنصر یا مولفه کیفری، عنصر یا مولفه تنبیهی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اذعان کردن، باور داشتن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد

وضع موجود

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مجازات کیفری یا تنبیهی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صلاحیت

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاحی حقوقی است که در مقابل هنجار اولیه ( Primary Norm ) بکار می رود، برای مثال اگر ممنوعیت شکنجه یک هنجار یا قاعده اولیه تلقی شود، پیشگیری، توقف و ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ماهیت کیفری

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نظم اجباری

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کیفری، تنبیهی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تفسیر موسع

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

موسع، در معنای وسیع کلمه ( لاتین )

پیشنهاد
٠

جامعه بین المللی در کل

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ارتکاب یافتن ( حقوق جزا )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بر طرف کردن ( اختلاف، تعارض و یا مشکل )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مسوولیت آرمانی و یا نظری که مستلزم جبران خسارت نیست.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جبران خسارت کامل

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عدم تکرار

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صدمه و آسیب روحی یا روانی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صدمه یا آسیب مادی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هنجار یا قاعده اولیه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ضرر یا آسیب حقوقی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مجموعه قوانین مشخص و معین

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در واقع

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چارچوب مشخص

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حقوق اولیه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ذاتا بی ربط

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اشاره به. . . ارجاع به . . .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مطلوب بودن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محسوب شدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عمل متخلفانه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

احراز کردن، اثبات کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

He made this remark in passing او این اظهارات را گذرا بیان کرد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گذرا، اتفاقا

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دادگاه ویژه

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حقوق فراملی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دیر هنگام سر برآوردن، دیر هنگام ظهور کردن، دیر هنگام مطرح شدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جنس حقوق مترادف: legal system سیستم حقوقی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مترادف : attributability

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چارچوب بندی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

استناد پذیری، قابلیت استناد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به کارگرفتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوابیدن پروژه یا برنامه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لطف بی پایان

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

humble gesture ژست فروتنانه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد

the sentiment and the deed احساس و عمل

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با فاصله کاری انجام دادن You need to pace that pills لازمه که اون قرص ها رو با فاصله مصرف کنی