تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نامه نگاری correspondence courses دوره های نامه نگاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

I had to take half the kid away in buckets خاک انداز مجبور شدم نصف یارو رو با خاک انداز از روی زمین جمع کنم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

آشنا بودن باعث یادآوری چیزی شدن Does the case ring any bell آیا این پرونده آشنا نیست؟ I hear no bells مطلقا آشنا نیست.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اجماع informed consensus = اجماع صاحب نظران

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

informed consensus اجماع صاحبنظران informed به تنهایی معنی آگاه می دهد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

scum tinker = آشغال پایین شهری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

صلح مثال : against the treaty = علیه صلح

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

گندش بزنن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

جور در اومدن gas and electric don't mix گاز و برق باهم جور درنمیان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

محدوده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کاغذ رنگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

اعلام کردن the structure's not yet declared safe هنوز اعلام نکردند ساختمون امنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

موهبت دعای خیر طلب مغفرت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

چشم پوشی کردن از دست دادن رها کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

به طرز فریبنده ای به طرز عجیبی ( البته در بعضی جملات به این معنی بکار میرود )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

tosses pennies at me به من چندر غاز میده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

مناسب ترین معنی = "دغل باز"

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

fucking jaywalkers عابرای خرمگس

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مامور مخفی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کوتاه آمدن I do not want to settle

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

گیج کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مزخرف He thinks marriage is fucking lame. فکر می کنه ازدواج مزخرف ترین کار ممکنه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

پشتکار diligent exercise پشتکار در ورزش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تحلیل کردن البته در مکالمه بصورت کنایه بکار می رود. برای مثال شخصی از حرف دیگری ناراحت می شود و آنرا نمی پسندد و در جواب خواهد گفت، این جمله ی تو نیا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

بهترین و پرکاربردترین معنی برای این عبارت پروراندن است. برای مثال : work up the courage to talk to somebodyیعنی شجاعت کافی برای صحبت با شخصی را پیدا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

crudity table بیشترین کاربرد را در زبان انگلیسی دارد. معنی = میز اردو ( غذا ) مثال : I hung out with crudites table all night معنی = کل شب اطراف می ...