پیشنهادهای عاطفه موسوی (٤,٤٥١)
About
pomp
give over to
دادن
Sth has passed the notice of
out of step
ناهماهنگ با
as recently as used in referring to a time that one thinks is surprisingly recent
مدیریت Management
unthinking
محتمل وابسته منوط
یا شاید ، یا اینکه
Stoke
be of service
Serve
رفتن ، خارج شدن ( برای استراحت و غیره )
advantage
بازیچه شده سوء استفاده شده
hear hear
put one over on sb
کسی را فریب دادن شیره سر کسی مالیدن
تاثیر آدم تاثیرگذار چیز تاثیرگذار
محتوی n ( تلفظ کانتنت ) رضایت n ( تلفظ کنتنت ) راضی adj ( تلفظ کنتنت ) راضی کردن v ( تلفظ کنتنت )
goodwill
دستوری امری adj الزام n
تمام کردن ، خاتمه دادن جلو چیزی را گرفتن، بند آمدن، بند آوردن ایستادن، ( مجازی ) جلوگیری کردن، مهار کردن
به ملاقات آمدن
For a while
reminisce
زیباتر
املای درست این کلمه deliberation است
deliberation ( n )
deliberate
At hand
تحت کنترل در دست تهیه
حاضر مراقب
be in attendance ( at something ) حاضر بودن در جایی be in attendance on somebody مراقب کسی بودن ، مراقبت کردن از کسی
مستتر
This is my custom
ناراضی و ناراحت
مریض شدن، مخصوصا به صورت ناگهانی
عوض کردن کفش
متوقف سازی
بالاتر از سطح درک کسی
To the extent of
reminiscence
impromptu
Lodge
سرِ کشیک
unbecoming