پیشنهادهای عاطفه موسوی (٤,٤٤٦)
omission
عبارتی که وقتی میخوایم رفتار کسی رو تحسین کنیم استفاده می کنیم
اتفاق افتادن آشکار کردن ، فاش کردن بیرون تراوش کردن
آخرش
In the long run
کمک کردن و حمایت کردن
راضی، خوشنود
تمام اون چیزی که میشه گفت تمام اون چیزی که نیازه گفته بشه all that can or need be said.
مهر پستی
postmark
پست پست کردن نامه ی پستی بسته ی پستی
بودن در ماندن در زندگی کردن در
aforementioned
Take to علاقه مند شدن به . . . دوست داشتن ِ. . .
Spare time
فرهیخته علمی
مهمان نوازانه
succinct
قسمت تا شده ی لباس ، مثلا پاچه ی شلوار که تا شده
at cost to At the cost of
به قیمتِ. . .
رسیدن
سرخورده و ناامید، پکر
Wisp
Greet one's eyes
disconcerted
موقعیت، وضعیت
محصور شده ، احاطه شده
turning
سرزدن توقف کوتاه کردن
مدیون ِ، معرضِ
مدیون
پذیرفتن مثال: although I offered remuneration for their hospitality, They didn't hear of it
پذیرفتن مثال: although I offered remuneration for their hospitality, They didn't hear of it
Absent minded Faraway
حواس یه جای دیگه ( به صورت صفت )
آشکار کردن ، فاش کردن ، برملا کردن واضح توضیح دادن هجی کردن
اخراج کردن
jolt
to have a very strong, or passionate, opinion about something
Cart
Set in مثال A mist started to set in
recompense
به موضوع رسیدگی کردن
He is well placed to . . .
You are Not well placed to . . . .
excite
به این دلیل که . . . .
It's high time
dismiss