دستپاچه

/dastpACe/

مترادف دستپاچه: سراسیمه، شتابزده، عجول، هراسان، هولکی

معنی انگلیسی:
nervous, panicky, hasty, excited, embarrassed, twitchy

لغت نامه دهخدا

دستپاچه. [ دَ چ َ / چ ِ ] ( ص مرکب ) عجول. ( ناظم الاطباء ). تند. عَجِل. عَجلان. شتابزده. شتابان در کاری. أعجل. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- امثال :
آدم دستپاچه کار را دو بار می کند.
لعنت به کار دستپاچه ؛ تعست العجلة.
|| پریشان خاطر. سرگشته. مضطرب. آشفته. ترسیده از کشف سوئی.
- دستپاچه شدن ؛ مضطرب و سراسیمه شدن. ( آنندراج ). دست و پا گم کردن. هول شدن. مدهوش شدن. عجله کردن. پریشان حواس شدن. حواس پرت گردیدن. جمعیت خاطر را از دست دادن.
- دستپاچه کردن ؛ مضطرب و سراسیمه کردن. ( آنندراج ). شتابانیدن. هول کردن کسی را :
آنکه از عشق پاچه تنبان
پیرهن چاک کرده تا دامان
بر سرکله از چه خون نکنند
پاچه اش دست پاچه چون نکنند.
یحیی شیرازی ( ازآنندراج ).
- دستپاچه گشتن ؛ سرگشته و آسیمه سر شدن. دستپاچه شدن :
ز شأن مجلس شه دست پاچه گشته ز دور
بهر دو دست شه هند می کند تسلیم.
سنجر کاشی ( از آنندراج ).
چنان از هول گشتم دستپاچه
که دستم رفت از پاچین به پاچه.
ایرج میرزا.

فرهنگ فارسی

تند عجل شتابان در کاری
( مصدر ) پریشان حواس شدن حواس پرت گردیدن جمعیت خاطر را از دست دادن .

فرهنگ معین

( ~. چِ یا چَ ) (ص مر. ) عجول ، شتابزده .

فرهنگ عمید

۱. شتاب زده و مضطرب.
۲. کسی که بخواهد با هول و شتاب کاری انجام بدهد.

واژه نامه بختیاریکا

شِره؛ هَله پلِه

دانشنامه عمومی

دستپاچه ( انگلیسی: Cold Feet ) یک فیلم کمدی است که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد.
کیت کارادین
سالی کرکلند
تام ویتس
ریپ تورن
• بیل پولمن
عکس دستپاچه

دستپاچه (فیلم). دستپاچه ( انگلیسی: Gun Shy ) فیلمی در ژانر کمدی، جنایی و رمانتیک به کارگردانی اریک بلیکنی است که در سال ۲۰۰۰ منتشر شد.
لیام نیسون - چارلز میو
اولیور پلات - فولویو نسترا
ساندرا بولاک - جودی تیپ
ریچارد شیف - الیوت
ماری مک کورمک - گلوریا مینتی نسترا
میچ پیلگی - دکستر هلونشا
عکس دستپاچه (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

nervous (صفت)
عصبانی، متشنج، دست پاچه، عصبی، عصبی مربوط به اعصاب

hurried (صفت)
زود، عجول، شتاب زده، دست پاچه، هول هولکی، بی تامل

hasty (صفت)
تند، عجول، شتاب زده، دست پاچه، زود رس

panicky (صفت)
هراسناک، دست پاچه

فارسی به عربی

عصبی
مستعجل

پیشنهاد کاربران

دست پاچه ؛ آشفته و در شتاب وعجله افتاده.
اضطراب
ترسیده بودند هول شده بودند
disconcerted
هوالعلیم
دستپاچه: شتاب زدگی ؛عجله ؛ هول شدن. . .
شتاب زده
Shuffling around

بپرس