پیشنهادهای عاطفه موسوی (٤,٤٤٦)
Let's return to my thread
ذاتا، در اصل
منافع
flimsy
این کلمه در حالت فعل و صفت تلفظ متفاوتی دارد
Prong
با وجود همه ی اینها . . . .
قابل توجه
high flown
فرعی، کم اهمیت اقلیت
fringe
Well regarded
خوشنام، خوش آوازه
فریب خورده
trickster
Apt
به جا
It was who first. . .
As it is
آشکار، مشهود ، ثابت شده
flake
Make a Detour from
Opposite مثلا میخوایم بگیم پیاده رو روبرو: the pavement opposite
midmorning
محل استقرار
انجام دادن وظیفه
Not at all Not remotely
کاری را به صورت پیوسته انجام دادن
tankard
abide by
شعر بیت بند بخش
ناموجه توجیه ناپذیر
white lie
به اجتمال زیاد به صورت محتمل به صورت باورکردنی به صورت پذیرفتنی
chump
چیز محرمانه ، حرف محرمانه
تحقیر کردن کسی
تصنع حرکات نمایشی
I went about my business
at the height
زیبایی چیز زیبا ، انسان زیبا
به صورت دوستانه
نگه داشتن وسیله نقلیه
Yielded to
منتهی شده به ، ختم شده به
About
pomp
give over to
دادن
Sth has passed the notice of