تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

?Are you nuts دیوانه شده ای؟ عقلت را از دست داده ای؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

!Off you pop فرار کنید!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

!Chop یالا، بجنب.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

( انگلستان، عامیانه ) باردار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

عقل، درایت، زیرکی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

لبه پرتگاه بودن، در وضعیت بحرانی بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

!Period والسلام، همین که گفتم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Single file پشت سر هم به صف شدن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

. Now you're talking این شد حرف حساب.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

( هوانوردی ) کمک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦٣

!Don't be so dramatic زیادی شلوغش نکن. خیلی مته به خشخاش نذار.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دقیقاً. درسته.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

زود برگرد!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

گل مهمونی آمد/از راه رسید.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

هیچ وقت تکراری /قدیمی نمیشود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بحث پولش نیست. ربطی به مسائل مالی ندارد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

( بیانگر خوشحالی ) خوبه. خوبه دیگر.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

چند روزی.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Calm down = آرام باشید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

نوعی ماساژ با استفاده از سنگ های گرم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیلی افراطی است. زیاده روی است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارم یک مهمونی میگیرم/برگزار میکنم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خفه شو دیگه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خودم بهش رسیدگی میکنم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

الان برمیگردم پیشتون.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برو دیگه. حرکت کن دیگه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

=okay

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

اجازه/فرصت/توانایی انجام کاری را داشتن Why do you work at home? I get to spend a lot of time with you and the kids. چرا تو خانه کار میکنی؟ ( زیرا ) ...

پیشنهاد
١

خوشحالم تونستی بیای. خوشحالم توانستی انجامش بدی.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

عالی ، معرکه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

=i really want or need sth I could really use some silence . right now =الان واقعا به کمی سکوت احتیاج دارم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پیش /همراه کسی ماندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

سرویس شستشوی لباس . لباس را از درب منزل تحویل می گیرند وشسته و اتو شده پس می آورند.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

سفر کردن، به جاده زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

عقلت را از دست دادی؟ دیوانه شده ای؟

پیشنهاد
١٣

برای انجام کاری کلی به زحمت افتادن/کلی تلاش کردن/کلی سختی کشیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فرصت یا توانایی انجام کاری را داشتن. Why do you work at home? I get to spend a lot of time with you and the kids. چرا درخانه کار میکنی؟ ( زیرا ) م ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

قصدم توهین نیست . بهت بر نخوره.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

تحمل/تجربه کردن. You have no idea what I'm going through. تو نمی دونی من دارم چی میکشم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

( به اسپانیایی ) خداحافظ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

آفرین

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

( اصطلاحی که در رقابت یا مسابقه به رقیب گفته میشود ) بیا جلو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

( در بریتانیا ) بر و بچه ها، رفقا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

=To sit down and relax استراحت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

خیلی. . It's way too good=خیلی خوب است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

=it's your decision تصمیمش با توست، تو تصمیم بگیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

با یک تیر دو نشان زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

( الان ) بهش رسیدگی می کنم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

=for one whole month each time هر ماه، ماهی یک بار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

( در انجام یک عمل ) من هم هستم، من را هم حساب کن، من پایه ام.