⬆
برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
< مترجم
عاطفه
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
واژه
نوشتار
1
lead up to
منجر شدن ، انجامیدن
١٣٩٩/٠٩/٠٢
2
|
0
2
Hang on
!Hang on
طاقت بیار، صبر کن
١٣٩٩/٠١/١٥
34
|
1
3
One thing lead to another
چیزها دست به دست هم دادن
١٣٩٩/٠١/١٥
13
|
1
4
end
Twist ending
(داستان)پایان غیر منتظره
١٣٩٩/٠١/١٥
6
|
1
5
See
.I didn't see that coming
انتظار این را نداشتم. این را دیگه پیش بینی نکرده بودم.
١٣٩٩/٠١/١٥
15
|
1
6
get to know someone
شناختن افراد با وقت گذراندن با آنها
١٣٩٩/٠١/١٥
34
|
1
7
nonsense
!Nonsense
داری چرت میگی، چرت نگو
١٣٩٩/٠١/١٥
17
|
1
8
Voice of reason
صدای عقل، صدای حقیقت
١٣٩٩/٠١/١٥
6
|
0
9
that's it!
(در هنگام عصبانیت)بسه دیگه.
خودشه.
١٣٩٩/٠١/١٥
21
|
1
10
Brag
.I'm not one to brag
من اهل لاف زدن نیستم.
١٣٩٩/٠١/١٥
19
|
0
11
Feet
.You're light on your feet
تو خیلی چالاکی.تو خیلی فرز هستی.
١٣٩٩/٠١/١٥
13
|
1
12
no hard feeling
سخت نگیر، آشتی کنیم، ناراحتی دیگر بین ما نیست
١٣٩٩/٠١/١٥
8
|
0
13
facts and figures
آمار و ارقام، اطلاعات دقیق
١٣٩٩/٠١/١٥
25
|
0
14
fire in the hole
( برای هشدار در هنگام خطر )پناه بگیرید
١٣٩٩/٠١/١٥
8
|
0
15
Fashion
Come back to fashion
دوباره مد شدن
١٣٩٩/٠١/١٥
8
|
0
16
count me in
من هستم. من پایه ام.
١٣٩٩/٠١/١٥
13
|
0
17
something
?Isn't that something
جالب نیست؟
١٣٩٩/٠١/١٥
10
|
1
18
turns out
از قرار معلوم
١٣٩٩/٠١/١٥
15
|
1
19
What's the point
خوب که چی؟ فایده اش چیه؟ کی چی بشه؟
١٣٩٩/٠١/١٥
25
|
1
20
run for your life
برای نجات جانتون فرار کنید.
١٣٩٩/٠١/١٥
8
|
1
21
matter of time
.It's just a matter of time
فقط مساله زمان مطرح است .دیر و زود داره سوخت و سوز نداره.
١٣٩٩/٠١/١٥
15
|
1
22
Grab
(محاوره، غذا)به بدن /زدن
?Wanna go grab a few beers
میخوای بریم یک چند تا آب جو بزنیم؟
١٣٩٩/٠١/١٥
25
|
1
23
subject to
در معرض
١٣٩٩/٠١/١٥
10
|
1
24
Come over to
گرایش پیدا کردن، پیوستن
١٣٩٩/٠١/١٥
10
|
0
25
Peel
.Keep your eyes peeled
چشم هاتون را باز نگه دارید.
١٣٩٩/٠١/١٥
13
|
1
26
Controlee
کنترل شونده
١٣٩٩/٠١/١٥
2
|
1
27
Best
. It's for the best
این طوری بهتره.
١٣٩٩/٠١/١٤
8
|
1
28
cheer up
روحیه دادن، سر حال آوردن
١٣٩٩/٠١/١٤
13
|
1
29
rip off
.What a rip-off
عجب کلاه برداری ای.
١٣٩٩/٠١/١٤
17
|
1
30
rip off
سر کسی کلاه ءگذاشتن،کسی را تیغ زدن.
١٣٩٩/٠١/١٤
23
|
0
31
Easy
!Easy
آرام باش
١٣٩٩/٠١/١٤
10
|
1
32
valet
(در هتل، رستوران) پیشخدمتی که ماشین ها را پارک کرد.
١٣٩٩/٠١/١٤
8
|
1
33
Very next
دقیقا ، درست بعدی
Very next day دقیقا روز بعد
١٣٩٩/٠١/١٤
2
|
0
34
off to
. We're off to Africa
داریم میریم آفریقا.
١٣٩٩/٠١/١٤
17
|
1
35
pictogram
تصویر نگاشت:بیان یک جمله به کمک تصاویر به طوری که با نگاه اول معنی تصویر مشخص شود مانند علائم مختلف در مکان های عمومی.
١٣٩٩/٠١/١٤
10
|
0
36
broken
( روحیه)داغون، افسرده
١٣٩٩/٠١/١٤
21
|
0
37
spots
(عامیانه)کافه ، بار
١٣٩٩/٠١/١٤
4
|
1
38
trampoline
یک نوع تشک فنری برای تمرین حرکات پرشی
١٣٩٩/٠١/١٤
10
|
0
39
Weeping
(درخت و غیره )مجنون
١٣٩٩/٠١/١٤
2
|
0
40
lay waste
(زمین ، مزرعه)از بین بردن ، تخریب کردن
١٣٩٩/٠١/١٤
2
|
1
41
outrage
خشونت، بی حرمتی، عصبانیت شدید،عصبانی کردن
١٣٩٩/٠١/١٤
21
|
0
42
destined
مقدر ، در نظر گرفته شده
١٣٩٩/٠١/١٤
27
|
0
43
order up
سفارشات هاتون حاضره.
١٣٩٩/٠١/١٤
6
|
0
44
Split
( ورزش) 180 زدن
١٣٩٩/٠١/١٤
8
|
1
45
Strike fear to sb's heart
ترس به دل کسی انداختن
١٣٩٩/٠١/١٤
6
|
0
46
Slice
ورقه ای خرد کردن
١٣٩٩/٠١/١٤
6
|
1
47
Dice cut
نگینی خرد شده
١٣٩٩/٠١/١٤
2
|
0
48
Bun
کیک فنجانی، کلوچه
١٣٩٩/٠١/١٤
10
|
0
49
!No peeking
دزدکی نگاه نکن!
١٣٩٩/٠١/١٤
2
|
0
50
granted
.Okay granted
باشه قبوله. باشه درست است که....
١٣٩٩/٠١/١٤
13
|
0
1
2
3
<