پیشنهادهای عاطفه (١١٤)
١٩٥
٥ سال پیش
٢٣
انتظار این را نداشتم، این را پیش بینی نکرده بودم.
٥ سال پیش
١١
=awful مزخرف، افتضاح
٥ سال پیش
٨
ناگهانی و سریع باز کردن
٥ سال پیش
٤
صبرم داره تمام میشه.
٥ سال پیش
٨
( تفنگ ) آماده تیر اندازی ، ( سرباز ) در حالت آماده باش
٥ سال پیش
١٣
خدا می داند . الله اعلم.
٥ سال پیش
٣٩
=have to , must . باید، مجبور بودن I got to go. باید بروم.
٥ سال پیش
٤
کی پایه است؟
٥ سال پیش
٥٤
طی الارض کردن ( انتقال یک ماده از یک نقطه به نقطه دیگر بدون عبور از فضای فیزیکی ما بین آن ها است )
٦ سال پیش
٢
زودتر از کسی به جایی رسیدن، از کسی جلو زدن
٦ سال پیش
٩
حریف کسی نبودن، از پس کسی بر نیامدن.
٦ سال پیش
١٢
مواظب باش!
٦ سال پیش
٢
زیادی مته به خشخاش گذاشتن، زیادی شلوغش کردن
٦ سال پیش
٦٩
جایگزینی برای کلمه damn است. برای بیان عصبانیت یا ناراحتی.