پیشنهادهای عارف طاهری (٥٣٩)
دوستان خواهشا مطالب تکراری ننویسید . احساس میکنم . بعد از ریشه یابی حیوان توسط خودم . نفرات بعدی همین صحبت هارو مجددا تکرار کردند . بنده میتونم انتشا ...
چه کسی گفته عقرب عربی ست؟؟؟؟ عقرب ایرانیه و ریشه یابی آن هم انجام شده اما منتشرش نکردم فقط دوست خوبمون ariu یه اشاره ریزی داشتند که بعد ها کامل آنرا ...
لطفا تا انتها با من همراه باشید star= ستاره = از تاری و تاریکی آمده = کم نور ( بر عکس خورشید که پر نور است = خورشید = دارنده نور و ستاره = از تاریکی ...
لطفا تا انتها با من همراه باشید star= ستاره = از تاری و تاریکی آمده = کم نور ( بر عکس خورشید که پر نور است = خورشید = دارنده نور و ستاره = از تاریکی ...
لطفا تا انتها با من همراه باشید star= ستاره = از تاری و تاریکی آمده = کم نور ( بر عکس خورشید که پر نور است = خورشید = دارنده نور و ستاره = از تاریکی ...
لطفا تا انتها با من همراه باشید star= ستاره = از تاری و تاریکی آمده = کم نور ( بر عکس خورشید که پر نور است = خورشید = دارنده نور و ستاره = از تاریکی ...
لطفا تا انتها با من همراه باشید star= ستاره = از تاری و تاریکی آمده = کم نور ( بر عکس خورشید که پر نور است = خورشید = دارنده نور و ستاره = از تاریکی ...
لطفا تا انتها با من همراه باشید star= ستاره = از تاری و تاریکی آمده = کم نور ( بر عکس خورشید که پر نور است = خورشید = دارنده نور و ستاره = از تاریکی ...
لطفا تا انتها با من همراه باشید star= ستاره = از تاری و تاریکی آمده = کم نور ( بر عکس خورشید که پر نور است = خورشید = دارنده نور و ستاره = از تاریکی ...
لطفا تا انتها با من همراه باشید star= ستاره = از تاری و تاریکی آمده = کم نور ( بر عکس خورشید که پر نور است = خورشید = دارنده نور و ستاره = از تاریکی ...
اگر جیر را از جِر / جَر / چِر / چَر ( چریدن ) / چراییدن و . . . بدانیم یعنی حفره / شکاف و هواخور همانی که دوستی گفتند فریاد و . . . میشود نمونه دیگر ...
اگر جیر را از جِر / جَر / چِر / چَر ( چریدن ) / چراییدن و . . . بدانیم یعنی حفره / شکاف و هواخور همانی که دوستی گفتند فریاد و . . . میشود نمونه دیگر ...
اگر جیر را از جِر / جَر / چِر / چَر ( چریدن ) / چراییدن و . . . بدانیم یعنی حفره / شکاف و هواخور همانی که دوستی گفتند فریاد و . . . میشود نمونه دیگر ...
اگر جیر را از جِر / جَر / چِر / چَر ( چریدن ) / چراییدن و . . . بدانیم یعنی حفره / شکاف و هواخور همانی که دوستی گفتند فریاد و . . . میشود نمونه دیگر ...
یسری از تحلیلا ها واقعا زیبا بود. مثلا پُل را گفتند که پرد بوده - همانطور که آمل آمارد بوده یعنی لام اخر پل واج ارد/رد داشته ازینرو پال ( در پالایید ...
دوستان عذر میخوام راجبه اشتباه ریشه یابی اشتباه انجام دادم . ریشه یابی درست اشتباه اینست شکم در گذشته اشکم بوده یعنی از اش کم ساخته شده بود که نهایت ...
دوستان عذر میخوام راجبه اشتباه ریشه یابی اشتباه انجام دادم . ریشه یابی درست اشتباه اینست شکم در گذشته اشکم بوده یعنی از اش کم ساخته شده بود که نهایت ...
دوستان عذر میخوام راجبه اشتباه ریشه یابی اشتباه انجام دادم . ریشه یابی درست اشتباه اینست شکم در گذشته اشکم بوده یعنی از اش کم ساخته شده بود که نهایت ...
دوستان عذر میخوام راجبه اشتباه ریشه یابی اشتباه انجام دادم . ریشه یابی درست اشتباه اینست شکم در گذشته اشکم بوده یعنی از اش کم ساخته شده بود که نهایت ...
دوستان عذر میخوام راجبه اشتباه ریشه یابی اشتباه انجام دادم . ریشه یابی درست اشتباه اینست شکم در گذشته اشکم بوده یعنی از اش کم ساخته شده بود که نهایت ...
عجله ایرانیست و از این ساختار عربی شده واژه جولان که اشاره به میدان یا فرصتی برای شور و هیجان میباشد در زبان فارسی موجود است - ریشه آن باید جو یا جو ...
عجله ایرانیست و از این ساختار عربی شده واژه جولان که اشاره به میدان یا فرصتی برای شور و هیجان میباشد در زبان فارسی موجود است - ریشه آن باید جو یا جو ...
عجله ایرانیست و از این ساختار عربی شده واژه جولان که اشاره به میدان یا فرصتی برای شور و هیجان میباشد در زبان فارسی موجود است - ریشه آن باید جو یا جو ...
عجله ایرانیست و از این ساختار عربی شده واژه جولان که اشاره به میدان یا فرصتی برای شور و هیجان میباشد در زبان فارسی موجود است - ریشه آن باید جو یا جو ...
عجله ایرانیست و از این ساختار عربی شده واژه جولان که اشاره به میدان یا فرصتی برای شور و هیجان میباشد در زبان فارسی موجود است - ریشه آن باید جو یا جو ...
عجله ایرانیست و از این ساختار عربی شده واژه جولان که اشاره به میدان یا فرصتی برای شور و هیجان میباشد در زبان فارسی موجود است - ریشه آن باید جو یا جو ...
جناب آرش NK بنده قالی که گالی بوده را بررسی کردم ریشه اصلی آن گال / گَل است یعنی عمق / عمیق / کندن / کاشتن / حفره و . . . قال گذاشتن قول دادن و . ...
ورطه یا ورته با تبدیل واو به ب / پ / ف و تبدیل ت یا ط به دال به اشکال زیر نوشته میشود 1 - برطه / برته / برده 2 - پرطه / پرته / پرده 3 - فرطه / فرته ...
واژه هوکا که پرسوز از زبان فارسی زده شد و در زبان مازندرانی زنده مانده با واژه هوک لاتین همند ( اشتراک ) مینایی دارد. hook در لاتین به میناور ( معن ...
واقعا اینجا کسی نبود که فرش رو ریشه یابی درست کنه؟؟؟ فَرش از پِرچ و پِرچه آمده یعنی پرز دار = زایده دار ( منظور اینست که سطح آن کاملا صاف صاف نیست ب ...
جناب ایرزاد درود / آیا شما با این نمونه تحلیل هم روبرو شدید ؟؟ با من همراه باشید با ریشه یابی دوام. قوام / مقاومت / قیم / قیامت و . . . از کاربن ق ...
کسی نبود قوام رو ریشه یابی کند؟؟؟؟؟؟ قوام / مقاومت / قیم / قیامت و . . . از کاربن ق. و. م آمده قوم یک سه واجی از قُم است و قُم همانیست که در کُم / ک ...
مضیقه / مضیف => ضیق اگر به جای ق ( گ ) و به جای ض ( ز ) را بنویسیم به زیگ میرسیم. توضیح اینکه قاشق - > کاشک بوده یا قایق کایاک بوده ( کَلَک خودمون ) ...
مضیقه / مضیف => ضیق اگر به جای ق ( گ ) و به جای ض ( ز ) را بنویسیم به زیگ میرسیم. توضیح اینکه قاشق - > کاشک بوده یا قایق کایاک بوده ( کَلَک خودمون ) ...
مضیقه / مضیف => ضیق اگر به جای ق ( گ ) و به جای ض ( ز ) را بنویسیم به زیگ میرسیم. توضیح اینکه قاشق - > کاشک بوده یا قایق کایاک بوده ( کَلَک خودمون ) ...
مضیقه / مضیف => ضیق اگر به جای ق ( گ ) و به جای ض ( ز ) را بنویسیم به زیگ میرسیم. توضیح اینکه قاشق - > کاشک بوده یا قایق کایاک بوده ( کَلَک خودمون ) ...
مضیقه / مضیف => ضیق اگر به جای ق ( گ ) و به جای ض ( ز ) را بنویسیم به زیگ میرسیم. توضیح اینکه قاشق - > کاشک بوده یا قایق کایاک بوده ( کَلَک خودمون ) ...
مضیقه / مضیف => ضیق اگر به جای ق ( گ ) و به جای ض ( ز ) را بنویسیم به زیگ میرسیم. توضیح اینکه قاشق - > کاشک بوده یا قایق کایاک بوده ( کَلَک خودمون ) ...
دو نکته در سخن دوستمون باید ازافه کنم 1 - اکبند همان UK BAND بوده که از روی برخی از اجناس وارداتی نوشته شده بود و به بسته بندی و نو بودن آواز شد نه ...
دست به معنای حد و حدود میباشد ؛ استعاره از توان دستکم = حد اقل دوستان = حدود و آشنایان داستان = محدوده = موضوع = caption = کاپ = ظرف = ظرفیت و گنجه و ...
دست به معنای حد و حدود میباشد ؛ استعاره از توان دستکم = حد اقل دوستان = حدود و آشنایان داستان = محدوده = موضوع = caption = کاپ = ظرف = ظرفیت و گنجه و ...
برازین = بسیار زینت دادن برازیدن = بسیار آزیدن در کاربن برازین از بر آزین ( بسیار زیبا ) که به دلیل برچین / برداشت و . . . . صفت فاعلی بخود میگیرد => ...
برازین = بر آزین= بسیار زینت دادن ( بر در اینجا نشان اقدام بالا و فوری میباشد ) برازیدن = بر آزیدن = بسیار صاف و راحت ( کنایه از خوب و مناسب ) در ک ...
برازین = بسیار زینت دادن برازیدن = بسیار آزیدن در کاربن برازین از بر آزین ( بسیار زیبا ) که به دلیل برچین / برداشت و . . . . صفت فاعلی بخود میگیرد => ...
شتافت - - > شتاختن = ش تاختن پنافت - - > پناختن با دگرش پ به ب داریم = بنافتن که واژه پناخ / پناف و => ناف از آن بدست می آید بنافتن = بنافت یعن ...
گاهی می اندیشم که چرا در فرهنگستان فارسی جایی برای من نیست واژه قریب از گریب آمده که آنرا در گریبان داریم یعنی بسیار جذب و نزدیک گریب از میخت گ ری ...
واژه پسین برای عصر زیبا نیست یعنی به بعد و گذر از چیزی اشاره شده اما نگفته پس از چی؟؟؟؟ اگر بخواهیم واژه شناسی دقیق از عصر داشته باشیم باید از معاص ...
فاکتور از فکت آمده ؛ امروزه در برنامه های تلویزیونی فکت را دلیل مینامند ؛ خب چرا دلیل؟؟؟؟ فکت از fact آمده مانند تابع فاکتوریل ( factorial ) که با ف ...
در یکی از پست ها آقای باقری یه اشاره تقریبی به گربه داشتند اما ایراداتی هم دارد ؛ ایشان گربه را رباینده طعمه دانستند که حواب تقریبا درست است اما . . ...
واژه های زیادی برای این مورد هست که دوستان آوردند اما اگر بخواهیم برای همه ویچ و مشتقات آن مثال یکدست تری بزنم اینگونه می باشد تعریف = واشَن ( شَن ی ...