پیشنهادهای عارف طاهری (٥٣٩)
اثر برابر آنر = honor لاتین و یکی از شاخات ( مشتقات ) هنر است و در هر زبانی به ریخت و دیسی خوانده شد . همچنین هنر را در زبان لاتین به دیس آنر میخوانن ...
اثر برابر آنر = honor لاتین و یکی از شاخات ( مشتقات ) هنر است و در هر زبانی به ریخت و دیسی خوانده شد . همچنین هنر را در زبان لاتین به دیس آنر میخوانن ...
حدیث همان گات یا گاث میشود و گاث های زرتشت نیز بسیار زبانزد است گات ریخت دیگری از گفتن است و در زبان مازندرانی به گفته ؛ گاته میگویند هر واژه ای کار ...
هر واژه ای کاربرد خاصی دارد ؛ مثلا دوستان اشاره کردند حادثه میشود اتفاق اتفاق = بهم رسیدن ( چه فکری / چه جسمی = برخورد ) => اتفاق میشود = هم = جمع = ...
هر واژه ای کاربرد خاصی دارد ؛ مثلا دوستان اشاره کردند حادثه میشود اتفاق اتفاق = بهم رسیدن ( چه فکری / چه جسمی = برخورد ) => اتفاق میشود = هم = جمع = ...
رجوع شود به نمیتواند بنگر به . . . . باشد چراکه بنگر از نگریستن آمده و نگریستن از نگار و انگار و انگار یعنی جمع شده و خیال ( همان خیلی میباشد ) که نش ...
دوتا واژه داریم پِی َک و پِی ک ( در زبان های دیگر ایرانی هم موجود بوده و بدان پِک / بِک نیز گفته میشود ) پِی َک =خبر یا خبرنامه و آگهی و . . . . . ک ...
دوتا واژه داریم پِی َک و پِی ک ( در زبان های دیگر ایرانی هم موجود بوده و بدان پِک / بِک نیز گفته میشود ) پِی َک =خبر یا خبرنامه و آگهی و . . . . . ک ...
همچینین باید گفت که پیک در هنگام شراب خوری به مراقبت و کنترل در هنگام خوردن آن گفته میشود ؛ کاری که در هنگام بو کردن برخی ظروف و غذا انجام میشود و در ...
آرمان / پیرس ( پی رس ) ( شاید بهتر باشد برای دلیل و دلایل از پیرس بهره ببریم ) / تیرخور / آماج ( مورد سخن یا چیز دیگری = آماج ) و . . . . ماج / ماچ ...
پیرس = پِی رَس = ریشه رسیدن = دنبال رسیدن => هدف هدفت ( پِیرَسِت ) از این صحبتها چیه ؟ برخی از تلاش های انسانی به هدف ( پیرس/مراد ) مطلوب ( نیک / خوش ...
با اشاره ای که دوستمان داشتند داشتند و بک را به چانه / لب / دهان نامیدند باید گفت بِک مازندرانی و بُک قهستان ( بخش از توابع خراسان ) یکیست با این تفا ...
با اشاره ای که دوستمان داشتند داشتند و بک را به چانه / لب / دهان نامیدند باید گفت بِک مازندرانی و بُک قهستان ( بخش از توابع خراسان ) یکیست با این تفا ...
با اشاره ای که دوستمان داشتند داشتند و بک را به چانه / لب / دهان نامیدند باید گفت بِک مازندرانی و بُک قهستان ( بخش از توابع خراسان ) یکیست با این تفا ...
با اشاره ای که دوستمان داشتند داشتند و بک را به چانه / لب / دهان نامیدند باید گفت بِک مازندرانی و بُک قهستان ( بخش از توابع خراسان ) یکیست با این تفا ...
در وهله نخست فوران را بررسی میکنیم سپس به سراغ بوران / پوران و . . . . میرویم ریشه یابی فوران و فوریت و . . . . فوران = فور ران = پور ران = پُر ران ...
ریشه یابی فوران و فوریت و . . . . فوران = فور ران = پور ران = پُر ران = حد نهایی از هر چیزی حرکت => نهایت حرکت و جابجایی چرا فور از پُر آمده؟؟؟ و ...
دوستان و بزرگوارن دقت فرمایید زبان ها از هم ریشه گرفتند و خواهند گرفت باید درک درستی از شباهت هایی که میفرمایید داشته باشم که چرا چطور و چگونه اینط ...
موتور = دَوید / دِوید ( برگرفته از دویدن ) موتورسیکلت = گرد دوید = گرداوید ( اثر و انرژی دویدن گردیدن = چون همه موتور ها گردیدنی هستند و با این گرد ...
موتور = دَوید / دِوید ( برگرفته از دویدن ) موتورسیکلت = موتور سیکلت ( سیکل ) = گرد دوید = گرداوید ( اثر و انرژی دویدن گردیدن = چون همه موتور ها گرد ...
ساکن / مسکن / سکونت و . . . . همگی از اسکان آمده اند و اسکان همان استکان است یعنی کانی است و هست شده = کانی سفت و موجود شده نمونه های زیر همگانی بودن ...
تنظیم = کوک تنظیم کردن / شدن = کوک کردن / شدن منظم = کوکار افراستن که جناب فرتاش گفتن هم واژه بسیار درست و درخوریست = افراستن = اف راستن = اف ( بسیار ...
پاد از پَد آمده ( همانی که ضربه گیر / یا چیزهای مسطح نرم میدانیم ) همچنین در پِتی ( فرو / کوچک ) مازندرانی و پتیاره فارسی نیز بهع چم کسیست که با خود ...
جناب ناصر تبریزی اینکه در مثالی ک فرمودید کُل بادام را پوست بادام خواندید همانیست که کل را = خشک / خانه و جای و تماما شناساندم مثلا در کِلو مازندران ...
میانوَر / میانجی = واسط ( انکه و انچه که با وسط چیزی یا کسی در کار است ؛ همانند سرویس گران که میان دو چیز کاری را از جایی/چیزی به جایی/چیز دیگر تحویل ...
میانوَر / میانجی = واسط ( انکه و انچه که با وسط چیزی یا کسی در کار است ؛ همانند سرویس گران که میان دو چیز کاری را از جایی/چیزی به جایی/چیز دیگر تحویل ...
میانوَر / میانجی = واسط ( انکه و انچه که با وسط چیزی یا کسی در کار است ؛ همانند سرویس گران که میان دو چیز کاری را از جایی/چیزی به جایی/چیز دیگر تحویل ...
برای شالوده که اصلی و بنیادی و پی ریزی شده معنی میدهد نمونه های زیر را داریم . . . شلوار =شَل وار = پایه مانند که در زبان مازندرانی شِلوار خوانده م ...
برای شِل / شُل و گاها شَل چمار زیر انگار ( مفروش ) است . شلگه = شل گاه = شال گاه = شالی گاه = شالیزار شُلگه = جایی که شُل باشد ( میتواند استعاره از ...
روند فرگشت ( تکامل ) آهیختن اینطور بوده هیختن - > برهیخت ( بیرون آمد ) - > برهیز ( بیرون بیا / بکش = که مشابه برخیز میباشد / گویا دگرش واج از ه به خ ...
پتادن - > فتادن - > افتادن - > افت ( نشانه کاهش . . . . ) پاتلاق = پات / پِت لاق ( لاک ) => جای فرو رفتن ( به واژه باتلاق رجوع شود. . . . ) ( لاک را ...
درست است که همه انسان ها خوب نیستند اما در انس و دوستی که از آن انسان ساخته شد و به آدم ها نسبت دادند هم بازهم مثال برابر با گفته های بنده می باشد - ...
خرناس = خُر ناس ( خُر از خور ( مانند خورشید / خوراک و . . . آمده یعنی منبع یا فرودارنده که در گذشته به ریخت کُر نیز نوشته میشد مانند کوروش / کور ( اس ...
دوست گرامی جناب حمید فرهاد در گفتگو با جنابعالی باید بگوییم واژه human که دانا بدان هستید برابر هومن ایرانی میباشد و هومن یعنی کسی که اندیشه هو یا خو ...
همانطور ک دوستان گفتند دو معنا برای جول گفته شده 1 - لباس که در زبان مازندرانی به آن جِل میگویند و مشخص است گونه اوایی دیگر از همان جول است که در ز ...
همانطور ک دوستان گفتند دو معنا برای جول گفته شده 1 - لباس که در زبان مازندرانی به آن جِل میگویند و مشخص است گونه اوایی دیگر از همان جول است که در ز ...
همانطور ک دوستان گفتند دو معنا برای جول گفته شده 1 - لباس که در زبان مازندرانی به آن جِل میگویند و مشخص است گونه اوایی دیگر از همان جول است که در ز ...
گال در گالی / گالیکش ( نام شهری در شمال ) / گالِش ( روحانیون و درویشان ) / گول / چنگال ( چنگ گال ) و . . . . آمده که ریشه یابی میکنیم 1 - گالی در گذ ...
گال در گالی / گالیکش ( نام شهری در شمال ) / گالِش ( روحانیون و درویشان ) / گول / چنگال ( چنگ گال ) و . . . . آمده که ریشه یابی میکنیم 1 - گالی در گذ ...
گال در گالی / گالیکش ( نام شهری در شمال ) / گالِش ( روحانیون و درویشان ) / گول / چنگال ( چنگ گال ) و . . . . آمده که ریشه یابی میکنیم 1 - گالی در گذ ...
گال در گالی / گالیکش ( نام شهری در شمال ) / گالِش ( روحانیون و درویشان ) / گول / چنگال ( چنگ گال ) و . . . . آمده که ریشه یابی میکنیم 1 - گالی در گذ ...
1 - گالی در گذر زمان قالی شده و قالی فرشی ست که اثر و نشانه های هنری پربار و عمیقی دارد یعنی اگر فرشی نقش و نگار آنچنان نداشته باشد به آن قالی نمیگوی ...
گال در گالی / گالیکش ( نام شهری در شمال ) / گالِش ( روحانیون و درویشان ) / گول / چنگال ( چنگ گال ) و . . . . آمده که ریشه یابی میکنیم 1 - گالی در گذ ...
گال در گالی / گالیکش ( نام شهری در شمال ) / گالِش ( روحانیون و درویشان ) / گول / چنگال ( چنگ گال ) و . . . . آمده که ریشه یابی میکنیم 1 - گالی در گذ ...
گال در گالی / گالیکش ( نام شهری در شمال ) / گالِش ( روحانیون و درویشان ) / گول / چنگال ( چنگ گال ) و . . . . آمده که ریشه یابی میکنیم 1 - گالی در گذ ...
دوست گرامی ناشتا از نا اشتها آمده و اشتها از اشته / اشت / است / هست / هشت / هسته / استان / آستان و . . . . . که همگی به چمار قرار دادن یا ایستاندن می ...
دربار = در بار = اندر ( برابر and لاتین و خاصیت ضریب دادن دارد ) بار ( بَر = ضلع و گوشه / باریک و دالان تور ) => 1 - اندربَر =دربَر = جایی که بَر و ض ...
دربار = در بار = اندر ( برابر and لاتین و خاصیت ضریب دادن دارد ) بار ( بَر = ضلع و گوشه / باریک و دالان تور ) => 1 - اندربَر =دربَر = جایی که بَر و ض ...
استرس = دلشوره / شورتاب هیجان / شوق = ذوق / شور مهیج = پُرتاب / پُرشور تهیج =اَنتِریک ( انتر ایک = اندر یک => به چیزی وارد شدن که ناشی از تهیج در خود ...
استرس = دلشوره / شورتاب هیجان / شوق = ذوق / شور مهیج = پُرتاب / پُرشور تهیج =اَنتِریک ( انتر ایک = اندر یک => به چیزی وارد شدن که ناشی از تهیج در خود ...