پیشنهادهای عارف طاهری (٥٣٩)
عارف١٣:٥٢ - ١٤٠٢/٠٢/١١ بهترین واژه برای خطا = تباه میباشد . هم هم اوایی دارد و هم در همه جا زیبایی چمندی ( معنایی ) دارد خطا = تباه / ایراد / کَجَک خ ...
ارژنگ همانیت ک دوستان گفتند مجموعه ارزش ها ( ارژ انگ ) = خصوصیات
ارژنگ همانیت ک دوستان گفتند مجموعه ارزش ها = خصوصیات
در پست های پایین تر گفته دو دوست نظرم را به خود جمع کرد 1 - واژه "غُن" در برخی شهرهای خراسان معنای گِرد و جمع کردن دارد؛ ( رختهایت را غُن کن ) به چم ...
گلشن = گل شن بخش اول ان بیشک گل می باشد اما بخش دوم ان شَن چه از شان آمده باشد چه از خن یا خان همگی به جایگاه / مقام و خانه اشاره دارند . چرا مقام بر ...
گلشن = گل شن بخش اول ان بیشک گل می باشد اما بخش دوم ان شَن چه از شان آمده باشد چه از خن یا خان همگی به جایگاه / مقام و خانه اشاره دارند . چرا مقام بر ...
لطفا تا انتها بخوانید و پیوند واژه ها را با هم بسنجید کَپَک = آنچه توسط برخی چیزها پوشیده میشود کپشن = کاپشن = caption = پوشاننده = موضوع = دربرگ ...
لطفا تا انتها بخوانید و پیوند واژه ها را با هم بسنجید کَپَک = آنچه توسط برخی چیزها پوشیده میشود کپشن = کاپشن = caption = پوشاننده = موضوع = دربرگ ...
لطفا تا انتها بخوانید و پیوند واژه ها را با هم بسنجید کَپَک = آنچه توسط برخی چیزها پوشیده میشود کپشن = کاپشن = caption = پوشاننده = موضوع = دربرگ ...
لطفا تا انتها بخوانید و پیوند واژه ها را با هم بسنجید کَپَک = آنچه توسط برخی چیزها پوشیده میشود کپشن = کاپشن = caption = پوشاننده = موضوع = دربرگ ...
لطفا تا انتها بخوانید و پیوند واژه ها را با هم بسنجید کَپَک = آنچه توسط برخی چیزها پوشیده میشود کپشن = کاپشن = caption = پوشاننده = موضوع = دربرگ ...
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز ...
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز ...
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز ...
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز ...
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز ...
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز ...
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز ...
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز ...
ریشه یابی قنداق برای درک بهتر مثال زیر را میزنیم و سپس به سراغ ریشه یابی میرویم بچه قنداقی را همه ما شنیدیم ؛ یعنی بچه ای که در قنداق است حال قنداق ...
ریشه یابی قنداق برای درک بهتر مثال زیر را میزنیم و سپس به سراغ ریشه یابی میرویم بچه قنداقی را همه ما شنیدیم ؛ یعنی بچه ای که در قنداق است حال قنداق ...
سه تا منفی به هر سه دوست بزرگوار دادم . امیدوارم کینه بدل نگیرید باختن از پختن آمده ( بعد ها سپوختن نیز از آن ساخته شد ) پختن در زبان مازندرانی ( ز ...
به گمان میرسد اریکه از ارگ آمده باشد یعنی مرتبه؛ جایگاه واژه ه معرکه از ارک آمده که در ابتدا ارگ بوده سپس به ارج شفتید ( تبدیل شد ) اورنگ با شیفت و ...
به گمان میرسد اریکه از ارگ آمده باشد یعنی مرتبه؛ جایگاه واژه ه معرکه از ارک آمده که در ابتدا ارگ بوده سپس به ارج شفتید ( تبدیل شد ) اورنگ با شیفت و ...
جناب کشاورز گرامی با سپاس از پندار شما داریوش از دار / دارا یوش یا داری وش ساخته شده که در هر دو نمونه بن و ریشه کار نگهداشته شده چرا که در درویش که ...
دوست گرامی حمید فرهاد ؛ میپذیرم پذیرفتن آن سخت است اما برای ریشه یابی باید با چند زبان آشنا بود و سپس ریشه یابی رو انجام داد. چشم داشت داشتن را در ف ...
معلق = آویز تعلیق = مکث / درنگ ( آونگ میشود صدای بزرگ و از ونگ یا بنگ و بانگ شده ا مروزی آمده یعنی آونگ معلق نمیشود ) معلق در هوا = هواویز / شناور ( ...
قابل قبول = آید پذیر غیر قابل قبول = ناید پذیر
عجب = شگفت / چه عجبا = شگفتا تعجب = کُپ / شگفت / مات متعجب = واکُپ / وامات / واماند / وابرد ( وابردن = متحیر و متعجب ماندن )
براستی کسی نبود که چشم را ریشه یابد؟ پیش از رسیدن به چِشم در نخست چاشت را ریشه یابی میکنم تا بطور آهسته دال و درون ریشه یابی آیدپذیرتر باشد ( قابل ق ...
براستی کسی نبود که چشم را ریشه یابد؟ پیش از رسیدن به چِشم در نخست چاشت را ریشه یابی میکنم تا بطور آهسته دال و درون ریشه یابی آیدپذیرتر باشد ( قابل ق ...
براستی کسی نبود که چشم را ریشه یابد؟ پیش از رسیدن به چِشم در نخست چاشت را ریشه یابی میکنم تا بطور آهسته دال و درون ریشه یابی آیدپذیرتر باشد ( قابل ق ...
فرجام = فر جام = به شکوه و بالایی رسیدن = هر چیزی که به حد اوج و فر و والایی خود رسیده باشد = فرجام آیَد = نتیجه / حاصل / سود ( همسان با عاید عربی = ...
باخت با بخت هم ریشه میباشد و بخت نیز با پخت و پختن در پختن جنب و جوش و بیشتر سرخ شدن مدنگر بوده ؛ چیزی که در بخت و شانس بدان اشاره میشود سرخی و فعالی ...
باخت با بخت هم ریشه میباشد و بخت نیز با پخت و پختن در پختن جنب و جوش و بیشتر سرخ شدن مدنگر بوده ؛ چیزی که در بخت و شانس بدان اشاره میشود سرخی و فعالی ...
شخص ایرانیست در زبان مازندرانی به شخص = شِخِدِر میگویند یعنی شخصاً یعنی خود همان فرد = خویشتن ( از خود تنیده ) در زبان فارسی ( نه ایرانی ) برای اشا ...
دوستان گفتند ابهت از اب بها آمده و در فرتوری هم نشان دادند اب/اف/ فر و . . . . . . از یکدیگرند بلی درست گفتند اما ریشه شناسی درست که چطور از یکدیگرند ...
چندین مورد را مثال میزنم ببینید همگی میتواند درست باشد خاور = خاب بر / ور = یعنی از خاب ( خواب ) برامده دوستی ک گفت خاور خ اور یا خ ایوار میباشد بیش ...
چندین مورد را مثال میزنم ببینید همگی میتواند درست باشد خاور = خاب بر / ور = یعنی از خاب ( خواب ) برامده دوستی ک گفت خاور خ اور یا خ ایوار میباشد بیش ...
شرق = بامداد / خاور مشرق = بامدادان / خاور / خاوران غرب = شامداد / باختر مغرب = شامدادان / باختر / باختران طلوع = پگاه / فروغ / فروز طالع = افروز / ب ...
انتها = پایان / تهین / انتهای مکانی = تهلاک ابتدا = سر / آغاز / سراغاز / ابتدای مکانی = سرلاک بدعت =نوآوری اختراع = نواور بدیعی = پدید ( موجود / ...
بدعت =نوآوری اختراع = نواور بدیعی = پدید ( موجود / بدیده آمده ) / شگفت / شکفت / نوغنچ ( نو غنچ ه ) / نوگل / سرگل / بدعت = نوشگفت / نوشِکُفت / غنچا ...
بدعت =نوآوری اختراع = نواور بدیعی = پدید ( موجود / بدیده آمده ) / شگفت / شکفت / نوغنچ ( نو غنچ ه ) / نوگل / سرگل / بدعت = نوشگفت / نوشِکُفت / غنچا ...
بدعت =نوآوری اختراع = نواور بدیعی = پدید ( موجود / بدیده آمده ) / شگفت / شکفت / نوغنچ ( نو غنچ ه ) / نوگل / سرگل / بدعت = نوشگفت / نوشِکُفت / غنچا ...
بدعت =نوآوری اختراع = نواور بدیعی = پدید ( موجود / بدیده آمده ) / شگفت / شکفت / نوغنچ ( نو غنچ ه ) / نوگل / سرگل / بدعت = نوشگفت / نوشِکُفت / غنچا ...
بدعت =نوآوری اختراع = نواور بدیعی = پدید ( موجود / بدیده آمده ) / شگفت / شکفت / نوغنچ ( نو غنچ ه ) / نوگل / سرگل / بدعت = نوشگفت / نوشِکُفت / غنچا ...
بدعت =نوآوری اختراع = نواور بدیعی = پدید ( موجود / بدیده آمده ) / شگفت / شکفت / نوغنچ ( نو غنچ ه ) / نوگل / سرگل / بدعت = نوشگفت / نوشِکُفت / غنچا ...
آیا سُرسُره یا شُرشُر کردن آب نشان از روان و جاری بودن آن ندارد؟؟؟ اینهمه منفی را با دلیل بیان کنید. . . آیا شیر ( آب ) / شیره به معنای جاری شده نی ...
این واژه فشاید ( به احتمال بالا ) از حدس آمده و چون با حرف و حدیث همراه است اشاره به ساخته شدن دارد همچون احداث. . . . و پیشتر هم گفته بودم واج هایی ...
به گفته دوستمان این واژه فشاید ( به احتمال بالا ) از حدس آمده و چون با حرف و حدیث همراه است اشاره به ساخته شدن دارد همچون احداث. . . . و پیشتر هم گف ...