تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منتخب = گلچین انتخاب = چین / گزین البوم = برچین ( اَبَر چین = بسیار چیده و انتخاب شده = برچین ( بَر از اَبَر آمده یعنی بالا مانند ابرمرد و . . . ) / ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر چیزی را هم آوردن یک اصطلاح بسیار کهنه در ایران است و به اقدام به پایان رساندن و بهم رساندن دو یا چند چیز برای پایان بخشیدن و نتیجه دادن گفته میشود ...

پیشنهاد
٠

سر چیزی را هم آوردن یک اصطلاح بسیار کهنه در ایران است و به اقدام به پایان رساندن و بهم رساندن دو یا چند چیز برای پایان بخشیدن و نتیجه دادن گفته میشود ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر چیزی را هم آوردن یک اصطلاح بسیار کهنه در ایران است و به اقدام به پایان رساندن و بهم رساندن دو یا چند چیز برای پایان بخشیدن و نتیجه دادن گفته میشود ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر چیزی را هم آوردن یک اصطلاح بسیار کهنه در ایران است و به اقدام به پایان رساندن و بهم رساندن دو یا چند چیز برای پایان بخشیدن و نتیجه دادن گفته میشود ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سر چیزی را هم آوردن یک اصطلاح بسیار کهنه در ایران است و به اقدام به پایان رساندن و بهم رساندن دو یا چند چیز برای پایان بخشیدن و نتیجه دادن گفته میشود ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توجیه از وجه آمده و توضیح آنرا دوستان دادند اما برابر وجه ؛ روی می شود که از روییدن آمده ( یعنی صورت ؛ سمت ) که بعد ها از روییدن ؛ رویش ( صورت یافته ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توجیه از وجه آمده و توضیح آنرا دوستان دادند اما برابر وجه ؛ روی می شود که از روییدن آمده ( یعنی صورت ؛ سمت ) که بعد ها از روییدن ؛ رویش ( صورت یافته ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

توجیه از وجه آمده و توضیح آنرا دوستان دادند اما برابر وجه ؛ روی می شود که از روییدن آمده ( یعنی صورت ؛ سمت ) که بعد ها از روییدن ؛ رویش ( صورت یافته ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

فقط میتوانم بگویم شهد با انگبین / شیره / شیرابه / نوش یکی میباشد ریشه شناسی انگبین = انگ ( همان هنگ و به چمار جمع می باشد = ایضاً فشرده اینجا کار ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فقط میتوانم بگویم شهد با انگبین / شیره / شیرابه / نوش یکی میباشد ریشه شناسی انگبین = انگ ( همان هنگ و به چمار جمع می باشد = ایضاً فشرده اینجا کار ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

در ادامه نوشتار دوستمون مجتبی عیوض صحرا باید بگوییم که در زبان لاتین به male مرد گفته میشود و به زن female ک نشان میدهد male یه عنوان کلی میباشد مگر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زبان لاتین به male مرد گفته میشود و به زن female ک نشان میدهد male یه عنوان کلی میباشد مگر اینکه fe منفی ساز باشد که آنگاه shemale بما میفهماند ma ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ادامه نوشتار دوستمون مجتبی عیوض صحرا باید بگوییم که در زبان لاتین به male مرد گفته میشود و به زن female ک نشان میدهد male یه عنوان کلی میباشد مگر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ادامه نوشتار دوستمون مجتبی عیوض صحرا باید بگوییم که در زبان لاتین به male مرد گفته میشود و به زن female ک نشان میدهد male یه عنوان کلی میباشد مگر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در ادامه نوشتار دوستمون مجتبی عیوض صحرا باید بگوییم که در زبان لاتین به male مرد گفته میشود و به زن female ک نشان میدهد male یه عنوان کلی میباشد مگر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تِر در تِرکانش از ترکیدن آمده و به سرفه بزرگ و همراه با صدای ترکیدن گفته میشود. تراکنش / تَرابری / تَراریخته و تَردست به چم دور است پس داریم ترابر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تِر در تِرکانش از ترکیدن آمده و به سرفه بزرگ و همراه با صدای ترکیدن گفته میشود. تراکنش / تَرابری / تَراریخته و تَردست به چم دور است پس داریم ترابر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پاسخ به دوستی که گفتند سیاره از ساری آمده یعنی گردان بگذارید بهتر این موضوع رو باز کنم واژه سار / شار / افشار / افسار / فشار / شاریدن ( شارش ) / ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

واژه سار / شار / افشار / افسار / فشار / شاریدن ( شارش ) / شیر ( شیر آب ) / ساری و . . . . . . همگی از شار و سار آمده اند و شار و سار یعنی جاری و متحر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در پاسخ به دوستی که گفتند سیاره از ساری آمده یعنی گردان بگذارید بهتر این موضوع رو باز کنم واژه سار / شار / افشار / افسار / فشار / شاریدن ( شارش ) / ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

در پاسخ به دوستی که گفتند سیاره از ساری آمده یعنی گردان بگذارید بهتر این موضوع رو باز کنم واژه سار / شار / افشار / افسار / فشار / شاریدن ( شارش ) / ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نبرد از نورد و نوردیدن آمده همچنین واژه وردنه ( ابزاری برای پخش و پهن کردن و بار آوردن خمیر به . . . . ) وردن بوده که امروزه به بردن تبدیل شده / میتو ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نبرد از نورد و نوردیدن آمده همچنین واژه وردنه ( ابزاری برای پخش و پهن کردن و بار آوردن خمیر به . . . . ) وردن بوده که امروزه به بردن تبدیل شده / میتو ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نبرد از نورد و نوردیدن آمده همچنین واژه وردنه ( ابزاری برای پخش و پهن کردن و بار آوردن خمیر به . . . . ) وردن بوده که امروزه به بردن تبدیل شده / میتو ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امان از اَ مان ساخته شده و در برخی از گویش و زبان های ایرانی آمان نیز خوانده میشود که میشود بسیار ماندنی ( چیزی که محفوظ است = اطمینان ) از بنواژ ( ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

تارک از تار آمده و به چم تار کوچک است و تاریخ که تاریک بوده و پس از آن مورخ از ریشه های ساخت یافته اربی میباشد . تار به هر چیز ناپیدا و کمپیدا گوین ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

خراب = تباه / کژکل ( در کژ و کله یا کجکُل = کلا کج و ناقص ) / رِقِد ( خراب در زبان مازندرانی ) / ویران مخرب = گژدار / تبهود ( تباه هود = خود تباهی ) ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کژکُل یا کجکُل که در کج و کُلِ آنرا میبینیم به چم کاملا و کلا کج و ناقص می باشد.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلیل = دال دلالت = فردال ( فر دال ) فر ( بسیار/ بالا / اوج ) دال ( دلیل ) => فردال = دلیل بسیار داشتن = دلالت دلایل =اندال ( اند دال ( مانند اندرانی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلیل = دال دلالت = فردال ( فر دال ) فر ( بسیار/ بالا / اوج ) دال ( دلیل ) => فردال = دلیل بسیار داشتن = دلالت دلایل =اندال ( اند دال ( مانند اندرانی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلیل = دال دلالت = فردال ( فر دال ) فر ( بسیار/ بالا / اوج ) دال ( دلیل ) => فردال = دلیل بسیار داشتن = دلالت دلایل =اندال ( اند دال ( مانند اندرانی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دلیل = دال دلالت = فردال ( فر دال ) فر ( بسیار/ بالا / اوج ) دال ( دلیل ) => فردال = دلیل بسیار داشتن = دلالت دلایل =اندال ( اند دال ( مانند اندرانی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جریب چمار بسیار دارد برای نمونه 1 - واحد اندازه گیری 2 - گریب بوده که جریب شده و امالش ( منظورش ) چیزی همسان به یقه / هر چیز محصور یا گردی می باشد/ ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

همانطور که دوست خوبمون فرکیانی گفتند قلب نمیتواند اربی باشد و از نشانه های دیگر ان اینست چطور برای کل عضو و اندام انسانی و حیوانی ایرانیان نامی داشتن ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چال / چول / گودال / سوراخ / سوگال ( سو گال = نوری که از چاله می آید )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دفع = پاد مانند پادزهر مدافع = استپاد تدافع = گارد ( برگرفته از گاردن و گرد ایرانی یعنی حصار زدن )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

وثیقه = گرو امانت = گروپاس = گرو پاس = چیزی را بصورت گرو و موقتا پیش کسی امانت ( پاس ) گذاشتن / سپرد موثق = گروباد = گرو باد = گرو باشد = انچه که گر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

وثیقه = گرو امانت = گروپاس = گرو پاس = چیزی را بصورت گرو و موقتا پیش کسی امانت ( پاس ) گذاشتن موثق = گروباد = گرو باد = گرو باشد = انچه که گرو یافته ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اگر فل لنگ باشد یعنی تند پا و تیز پا فلنگش در رفت = تیز پایی و سرعتش را از دست داد فلنگ رو بست در رفت = اشاره به تندی و تیزی جهت فرار هم میتواند ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لَوَرد = لِه وَرد = از امیخت این دو واژه لورد ساخته شده و به چمار کاملا صاف و له شده می باشد و در زبان مازندرانی نیز به چم ته نشین شدن است و گاها برا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لَوَرد = لِه وَرد = از امیخت این دو واژه لورد ساخته شده و به چمار کاملا صاف و له شده می باشد وَرد را در وردنه میبینیم که یک لاب ( وسیله ) غلطکوار برا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اینم از ریشه یابی پریروز امسال = این سال = سالی که در آن هستیم پارسال = پار سال = > پار = جدا شده که در پاره / پارت / پرت / پرثو ( به ایل خراسانی در ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینم از ریشه یابی پریروز / پریشب امسال = این سال = سالی که در آن هستیم پارسال = پار سال = > پار = جدا شده که در پاره / پارت / پرت / پرثو ( به ایل خر ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینم از ریشه یابی پریروز امسال = این سال = سالی که در آن هستیم پارسال = پار سال = > پار = جدا شده که در پاره / پارت / پرت / پرثو ( به ایل خراسانی در ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوست عزیزمون عمجنده واژه های زیادی رو پیشنهاد دادند اما برخی از آنها همچون گلو برای این منظور نادرست است چرا که گلو از گال آمده و گال به هر چیز حفره ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

دوست عزیزمون عمجنده واژه های زیادی رو پیشنهاد دادند اما برخی از آنها همچون گلو برای این منظور نادرست است چرا که گلو از گال آمده و گال به هر چیز حفره ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

اگر گارد را نگهبان یا محافظ بدانیم آنگاه گاردن که اسم خاص و مکان می باشد میشود جایی که نگهبان دارد اگر گاردن را اسم مکان و خاص بدانیم یعنی باغ آنگاه ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اگر گارد را نگهبان یا محافظ بدانیم آنگاه گاردن که اسم خاص و مکان می باشد میشود جایی که نگهبان دارد اگر گاردن را اسم مکان و خاص بدانیم یعنی باغ آنگاه ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واژه پِت در پتیاره فارسی پِتی ( فرو کردن ) مازندرانی پِت کله ( کله فرو رفته یا همان جغد ) و . . . . همگی به چم فرو رفتن است و برابر فرانسوی آن نیز ام ...