پیشنهادهای سمیعی (١٥١)
اموختن, فرا گرفتن ( یک مهارت )
تعمیم دادن ( نتیجه ی یک عمل یا آزمایش به سایر موارد مشابه )
فاقد اثر مخرب بر محیط زیست
متن یا نوشته ی پیش نویس
قفلی زدن روی یک چیز خاص
نیاز مبرم, نیاز بسیار زیاد و شدید
هجوم بردن ( به قصد دزدی کردن )
احساس هدفمند بودن
دارای قابلیت جمع شدن به سمت داخل ( مثل دسته ی چاقوی ضامن دار, پنجه ی گربه و یا سقف ورزشگاه ها و. . . )
1. کوچک شدن ( بودن ) لباس ها به خاطر رشد کردن و افزایش سن 2. ترک کردن یک عادت با گذشت زمان و افزایش سن 3. نتیجه ی چیزی بودن, ناشی شدن از
هم سو شدن, هم جهت شدن ( افکار, اهداف و . . . )
کم رنگ کردن ( اثر یا اهمیت یه چیز نسبت به موارد مشابه ) , به حاشیه بردن, کنار زدن مثال: . Supermarket chains have crowded out the smaller shops . Th ...
یورش بردن, یورش
مطیع, فرمان بردار
مشارکت کردن, خود را دخیل کردن
خلاقیت
تعیین کننده و سرنوشت ساز
1. راحت بودن, استراحت کردن 2. به خود نرسیدن, برای خود وقت نگذاشتن, کم توجهی به خود
منطبق بر , . . . محور ( مثلا صادرات محور )
در نظر گرفتن, مد نظر قرار دادن
نسنجیده
بی نتیجه ماندن, نتیجه نداشتن, به جواب نرسیدن
هجوم بردن, سرازیر شدن
با کیفیت بالا
غیر الکترونیکی یا الکترومکانیکی ( در مورد وسایل موسیقی و سازها به کار می رود. مثل گیتاری که با انگشتان نواخته می شود )
برآورد هزینه ها ( عمدتا جهت ساخت و ساز و تعمیرات ساختمان )
کاری را یکسره و بدون وقفه انجام دادن
دوره ی سه ماهه ( در دوران بارداری )
ساختمان یا بنای زشتی که منظره ی یک منطقه را خراب می کند
تعیین شده, مشخص شده
ارسال کردن یک پیام به فرمی که بی ادبانه باشد یا نشان دهنده ی عصبانیت فرد باشد ( مثلا: ???!!!!HOW ARE YOU )
تسلط, تبحر, چیرگی
خودی نشان بده to behave in a determined way
کلاهبرداری اینترنتی از طریق دزدیدن اطلاعات شخصی افراد
عرضه ( کالا یا خدمات جدید )
زیرکانه
نگرش, دیدگاه
may their memory be a blessing یاد و خاطره آن ها گرامی باد ( در مورد اموات و درگذشتگان )
تحصیلات دانشگاهی
بیش از ظرفیت مجاز پرشده
دو دستگی ایجاد کردن, دو دسته شدن
may they rest in peace: روحشان قرین رحمت باد, خدا رحمتشان کند, خدا بیامرزدشون
بامزه
دل خواه
پا بر جا بودن
وقت خود را بیهوده هدر دادن
دزدیدن ( اموال کم ارزش )
دید زدن یک مکان جهت دزدی کردن
شرایط را فراهم کردن
حذف کردن یا پایان دادن ( مثلا تحریم ها, امتیازات و یا کمک ها ) withdrawal of government aid