تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

عیش , سور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

حاکی از ( چیزی بودن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

تغییر اساسی

پیشنهاد

وقتی که کسی نتواند از انجام کاری دست بکشد یا صرف نظر کند. نمی توانستم به گذشته فکر نکنم :I couldn’t help thinking about the past

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستگاه کارت خوان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قریب الوقوع بودن, اتفاق افتادن در آینده ی نزدیک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واحد درسی تئوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از بیخ تا بیخ ( سر کسی را بریدن )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چاپلوسی کردن, پاچه خواری کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دعوای فامیلی, اختلاف خانوادگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساخت, تولید, ایجاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

وسایل برقی کوچک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دزدیدن, قاپیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلوی چشم کسی بودن, جلوی چشم ظاهر شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دزدیدن, دزدی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شعبه ی بانک

پیشنهاد
٠

یادشان گرامی باد ( در مورد اموات و درگذشتگان )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوره ی موقت و گذرا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مورد استقبال قرار نگرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

با اشتیاق فراوان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مقید و پایبند به سنت ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

مشورت دادن به کسی ( بدون درخواست دیگران )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسحور شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

وقت خود را بیهوده هدر دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سلام و تعارف, خوش آمد گویی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

هیچ اموزشی ندیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آدم بی خیال

پیشنهاد
١

مشغله ی کاری داشتن, درگیر انجام کاری بودن

پیشنهاد
١

کسی را عاشق و شیفته ی خود کردن ( در یک رابطه ی عاشقانه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تحسین کردن و احترام گذاشتن به کسی ( به خاطر حساب بردن از او )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مفید و موثر واقع شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شیب دار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

معادل کلمه ی contagious می باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تحمل کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بدون غرض ورزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

days/weeks/years apart: به فاصله ی چند روز/ هفته/ سال از هم برای بیان فاصله ی زمانی مابین دو اتفاق به کار می رود.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

تحقیق و بررسی کردن, ارزیابی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قتل غیرعمد ( بدون دلیل قابل توجیه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سکون, عدم حرکت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

قاپیدن, تصاحب کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی که فقط به دنبال منافع شخصی خود باشد, منفعت طلب, سود جو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پر و پیت کردن پرنده, جدا کردن پرها ( قبل از پختن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوران اوج ( موفقیت و خوشی )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مرخصی گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اتفاق یا رویدادی که در شرف رخ دادن است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دزدیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

غارت کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آوارگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

قتل غیرعمد ( که دلیل قابل توجیه داشته باشد. مثلا برای دفاع از خود )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاری را انجام ندادن, نرفتن به جایی not to do something or go somewhere منبع: https://www. merriam - webster. com