پیشنهادهای سمیعی (١٥١)
عیش , سور
حاکی از ( چیزی بودن )
تغییر اساسی
وقتی که کسی نتواند از انجام کاری دست بکشد یا صرف نظر کند. نمی توانستم به گذشته فکر نکنم :I couldn’t help thinking about the past
دستگاه کارت خوان
قریب الوقوع بودن, اتفاق افتادن در آینده ی نزدیک
واحد درسی تئوری
از بیخ تا بیخ ( سر کسی را بریدن )
چاپلوسی کردن, پاچه خواری کردن
دعوای فامیلی, اختلاف خانوادگی
ساخت, تولید, ایجاد
وسایل برقی کوچک
دزدیدن, قاپیدن
جلوی چشم کسی بودن, جلوی چشم ظاهر شدن
دزدیدن, دزدی کردن
شعبه ی بانک
یادشان گرامی باد ( در مورد اموات و درگذشتگان )
دوره ی موقت و گذرا
مورد استقبال قرار نگرفتن
با اشتیاق فراوان
مقید و پایبند به سنت ها
مشورت دادن به کسی ( بدون درخواست دیگران )
مسحور شده
وقت خود را بیهوده هدر دادن
سلام و تعارف, خوش آمد گویی
هیچ اموزشی ندیدن
آدم بی خیال
مشغله ی کاری داشتن, درگیر انجام کاری بودن
کسی را عاشق و شیفته ی خود کردن ( در یک رابطه ی عاشقانه )
تحسین کردن و احترام گذاشتن به کسی ( به خاطر حساب بردن از او )
مفید و موثر واقع شدن
شیب دار
معادل کلمه ی contagious می باشد
تحمل کردن
بدون غرض ورزی
days/weeks/years apart: به فاصله ی چند روز/ هفته/ سال از هم برای بیان فاصله ی زمانی مابین دو اتفاق به کار می رود.
تحقیق و بررسی کردن, ارزیابی کردن
قتل غیرعمد ( بدون دلیل قابل توجیه )
سکون, عدم حرکت
قاپیدن, تصاحب کردن
کسی که فقط به دنبال منافع شخصی خود باشد, منفعت طلب, سود جو
پر و پیت کردن پرنده, جدا کردن پرها ( قبل از پختن )
دوران اوج ( موفقیت و خوشی )
مرخصی گرفتن
اتفاق یا رویدادی که در شرف رخ دادن است
دزدیدن
غارت کردن
آوارگی
قتل غیرعمد ( که دلیل قابل توجیه داشته باشد. مثلا برای دفاع از خود )
کاری را انجام ندادن, نرفتن به جایی not to do something or go somewhere منبع: https://www. merriam - webster. com