snarf

جمله های نمونه

1. Office workers were snarfing deli sandwiches.
[ترجمه گوگل]کارمندان ادارات مشغول قیچی کردن ساندویچ های اغذیه فروشی بودند
[ترجمه ترگمان] دفتر کار \"sandwiches\" های \"ساندویچی\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Other similar commands that you can use are snarf, fget, and fetch.
[ترجمه گوگل]سایر دستورات مشابهی که می توانید استفاده کنید عبارتند از snarf، fget و fetch
[ترجمه ترگمان]فرمان های مشابه دیگری که می توانید از آن ها استفاده کنید عبارتند از: snarf، fget و fetch
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. First, the 'ps -ef' is run to snarf the process list.
[ترجمه گوگل]ابتدا، "ps -ef" اجرا می شود تا لیست فرآیندها را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، ps برای اولویت بندی لیست فرآیند اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Initially, in the realm of programming languages, snarf meant to grab a large document or file and use it without the author' s permission.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، در قلمرو زبان های برنامه نویسی، snarf به معنای گرفتن یک سند یا فایل بزرگ و استفاده از آن بدون اجازه نویسنده بود
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، در حوزه زبان های برنامه نویسی، snarf به معنی گرفتن یک سند یا فایل بزرگ است و بدون اجازه مولف از آن استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The deadline for the project is tomorrow, and I have just enough time to snarf down something before I go back to work .
[ترجمه گوگل]آخرین مهلت پروژه فردا است، و من فقط زمان کافی دارم تا قبل از اینکه به سر کار برگردم، چیزی را از بین ببرم
[ترجمه ترگمان]آخرین مهلت برای پروژه فردا است، و من به اندازه کافی وقت دارم که چیزی را قبل از اینکه به سر کار برگردم، یادداشت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• steal another person's property, pilfer, swipe

پیشنهاد کاربران

. eat or drink quickly or greedily
خوردن یا نوشیدن به صورت سریع یا حریصانه.
دزدیدن, قاپیدن
یه لقمه چپ کردن
با ولع و حریصانه غذا خوردن

بپرس