پیشنهادهای علی راد (٤٨٢)
دبستان
بزرگانه، مربوط به افراد بالغ
کوتاه زمانی، کوتاه، اندک زمانی
به دست آوردن، دستاورد
جداگانه، جداجدا، سوا، سوا از هم، متفاوت، نامرتبط، مستقل
موافقت نامه، قرارداد، تفاهم نامه، Agreement
وسیله ساز، عامل
سرفصل ها، درس ها، موضوع ها، عنوان های آموزشی
همیشه، همواره
برآورده، برآوردن
چند وقتی، چند وقت
برای من روشن نیست که آیا کدام از این ها درست اند: در طاقباز بود، در تاق باز بود، در طاق باز بود، در تاقباز باز بود، در کامل باز بود، در تا آخر باز بو ...
Crave intrigued
اورژانس، ویژه
تَه
ظرف، محدوده
دکتر محمد معین در فرهنگ فارسی ذیل �کارگذار� و � کارگزار�: میان این دو ترکیب تفاوت معنایی هست. �کارگذار�: کسی است که کارها را راه می اندازد و دشواری ...
اثرگیری، تأثیرپذیری
بی سلیقه، کَج بین
* گرفتن ( در �عکس ورداشتن� = عکس گرفتن، عکس برداری کردن )
پِچ پِچ کردن، زمزمه کردن، آرام حرف زدن
زمان استراحت وسط کار
کم، آرام، خفیف، یواش ( صدای ضعیف )
موجودها، پدیده ها، جاندارها
بهربر
بهربَران
بهربر
بهره ور
بهره وران
بهره ور
آوردن
اقدام کردن
ottoman
چهارپایه، بخشی از مبلمان
بورس کلمه ای است فرانسوی به معنای “مبلغ مستمری ای که دولت یا موسسات خصوصی به دانش آموز یا دانشجو به عنوان هزینه ی تحصیل می دهند. ” ولی بورسیه که آن ه ...
کمک هزینه تحصیل، خرجِ تحصیل بورس کلمه ای است فرانسوی به معنای “مبلغ مستمری ای که دولت یا موسسات خصوصی به دانش آموز یا دانشجو به عنوان هزینه ی تحصیل م ...
پیشخان ( و در محاوره، پیشخون ) یعنی سطح بلندی به صورت میز، قفسه ای شیشه ای، یا دیواره های کوتاه در فروشگاه ها، کتابفروشی ها، کافه ها و رستوران ها، با ...
نادرست: پیشخوان، پیش خوان | درست: پیشخان ( کتاب غلط ننویسیم صفحه۹۴ اثر ابوالحسن نجفی )
در یک آن
مذاکره کننده، گفتگوکننده
�اماره� یکی از راه های اثبات یک ادعا در شرع اسلام است. مثلا اگر کسی در جایی معروف به سید باشد، می تواند با همین معروف بودن به حکمِ اماره از ثبت احوال ...
اجبار، زور، اِعمالِ فشار، اِعمال نظر
بیرون زدن
یادداشت نویسی، یادداشت برداری
Lot، قطعه زمین، قطعه، پلاک غیرمنقول، لات
ترکاندن، سبب ترکیدن چیزی شدن، سوراخ کردن یا پاره کردن چیزی مانند توپ و تاول که باعث خروج هوا یا مواد داخل آن می شود و معمولا با صدا همراه است.
پیش آوردن
قُلدرمآبی، هَل مِن مبارزطلبی، مبارزطلبی، هارت و پورت، ادعا، تهدید، رَجَزخوانی، قُلدُربازی
راستی، ناگفته نماند، گفته باشم، این را هم بگم، بهرحال، همین طور
ایستادن، ماندن