علمی

/~elmi/

برابر پارسی: دانش، دانشوارانه

معنی انگلیسی:
scientific, theoretical, experiential, learned, physical

لغت نامه دهخدا

علمی. [ ع ِ ] ( ع ص نسبی ) منسوب به علم. ( ناظم الاطباء ). رجوع به علم شود. || مقابل عملی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به علم دانشی : کار علمی .

فرهنگستان زبان و ادب

{academic , académique (fr. )} [عمومی] مبتنی بر علم متـ . عالمانه

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یَقِینُ: یقین (کلمه یقین به معنای علمی است که شک و تردید در آن راه نداشته باشد )
معنی حِکْمَةَ: معرفت علمی است در حدی که نافع باشد -علمی که کاربردی باشد -نوعی حکم که سستی در آن نیست(بر وزن فعلة که وزنی است مخصوص افاده نوع ، یعنی دلالت بر نوع معنائی میکند که در این قالب در آمده پس حکمت به معنای نوعی احکام و اتقان و یا نوعی از امر محکم و متقن اس...
معنی إِیمَانِ: گرویدن-تسلیم توأم با اطمینان خاطر(ایمان عبارت است از سکون و آرامش علمی خاصی در نفس ، نسبت به هر چیزی که ایمان به آن تعلق گرفته ، و لازمه این آرامش التزام عملی نسبت به آن چیزی است که به آن ایمان دارد ، حال اگر کسی این التزام را نداشته باشد ، و بر خلاف...
معنی قَلْبٌ: قلب ( قلب در قرآن مرکز ادراک انسان شناخته می شود و به تازگی تحقیقات علمی نیز نشان داده است در اطراف بدن هر انسانی یک میدان الکترو مغناطیسی به مرکزیت قلب وجود دارد و ادراکات انسان از قلب سرچشمه گرفته وسپس فلب پیامها را به مغز با همان میدان الکترومغنا...
معنی قَلْبِکَ: قلب تو( قلب در قرآن مرکز ادراک انسان شناخته می شود و به تازگی تحقیقات علمی نیز نشان داده است در اطراف بدن هر انسانی یک میدان الکترو مغناطیسی به مرکزیت قلب وجود دارد و ادراکات انسان از قلب سرچشمه گرفته وسپس فلب پیامها را به مغز با همان میدان الکترومغ...
معنی قَلْبَهُ: قلبش ( قلب در قرآن مرکز ادراک انسان شناخته می شود و به تازگی تحقیقات علمی نیز نشان داده است در اطراف بدن هر انسانی یک میدان الکترو مغناطیسی به مرکزیت قلب وجود دارد و ادراکات انسان از قلب سرچشمه گرفته وسپس فلب پیامها را به مغز با همان میدان الکترومغن...
معنی قَلْبِهَا: قلبش ( قلب در قرآن مرکز ادراک انسان شناخته می شود و به تازگی تحقیقات علمی نیز نشان داده است در اطراف بدن هر انسانی یک میدان الکترو مغناطیسی به مرکزیت قلب وجود دارد و ادراکات انسان از قلب سرچشمه گرفته وسپس فلب پیامها را به مغز با همان میدان الکترومغن...
معنی قَلْبِی: قلب من ( قلب در قرآن مرکز ادراک انسان شناخته می شود و به تازگی تحقیقات علمی نیز نشان داده است در اطراف بدن هر انسانی یک میدان الکترو مغناطیسی به مرکزیت قلب وجود دارد و ادراکات انسان از قلب سرچشمه گرفته وسپس فلب پیامها را به مغز با همان میدان الکتروم...
معنی قُلُوبُ: قلب ها( قلب در قرآن مرکز ادراک انسان شناخته می شود و به تازگی تحقیقات علمی نیز نشان داده است در اطراف بدن هر انسانی یک میدان الکترو مغناطیسی به مرکزیت قلب وجود دارد و ادراکات انسان از قلب سرچشمه گرفته وسپس فلب پیامها را به مغز با همان میدان الکترومغ...
معنی قُلُوبُکُم: قلب های شما( قلب در قرآن مرکز ادراک انسان شناخته می شود و به تازگی تحقیقات علمی نیز نشان داده است در اطراف بدن هر انسانی یک میدان الکترو مغناطیسی به مرکزیت قلب وجود دارد و ادراکات انسان از قلب سرچشمه گرفته وسپس فلب پیامها را به مغز با همان میدان الک...
معنی قُلُوبُنَا: قلبهای ما( قلب در قرآن مرکز ادراک انسان شناخته می شود و به تازگی تحقیقات علمی نیز نشان داده است در اطراف بدن هر انسانی یک میدان الکترو مغناطیسی به مرکزیت قلب وجود دارد و ادراکات انسان از قلب سرچشمه گرفته وسپس فلب پیامها را به مغز با همان میدان الکتر...
معنی قُلُوبُهُمْ: قلبهایشان( قلب در قرآن مرکز ادراک انسان شناخته می شود و به تازگی تحقیقات علمی نیز نشان داده است در اطراف بدن هر انسانی یک میدان الکترو مغناطیسی به مرکزیت قلب وجود دارد و ادراکات انسان از قلب سرچشمه گرفته وسپس فلب پیامها را به مغز با همان میدان الکتر...
معنی قُلُوبِهِنَّ: قلب های آن زنان( قلب در قرآن مرکز ادراک انسان شناخته می شود و به تازگی تحقیقات علمی نیز نشان داده است در اطراف بدن هر انسانی یک میدان الکترو مغناطیسی به مرکزیت قلب وجود دارد و ادراکات انسان از قلب سرچشمه گرفته وسپس فلب پیامها را به مغز با همان میدان...
ریشه کلمه:
علم (۸۵۴ بار)
ی (۱۰۴۴ بار)

مترادف ها

scientific (صفت)
وابسته به علم، علمی، وابسته بعلم

methodical (صفت)
علمی

theoretical (صفت)
علمی، نظری

theoretic (صفت)
علمی، نظری

فارسی به عربی

علمی

پیشنهاد کاربران

کلمه کلی برای توصیف هرسه کلمه ( علمی و فرهنگی و ورزشی ) برای اینکه در جمله دوباره تکرار نشوند
کسی میتونه بگه یه کلمه کلی و جایگزین برای واژه های علمی و فرهنگی و ورزشی برای این کهدوباره دی یک جمله تکرار نشه بگه
( یک کلمه کلی برای هرسه تا کلمه )
بر پایه دانش و شناخت - دانشوارانه
دانشی. . شناختی . . شناخت به معنی علم هست.
برابر پارسی آن، دانشیک نیز می شود. تکواژها:دان. ِش. یک ( پسوند صفت ساز )
scientific ( انگلیسی ) ، wissenschaftlich ( آلمانی ) ، دانشیک ( پارسی )
دانشی.
آکادمیک
دانشی که بر اساس تحقیق بدست می اید

بپرس